همراه با مردی از تبار جنگ؛
نوید شاهد - «آن زمان با وجود اینکه بیش از 15 سال سن نداشتم اما یادم است به دلیل حرکت سریع دشمن و نزدیک آن به شهر همراه با دوستان مسجدی که هم‌سن من بودند شروع به ساختن کوکتل مولوتف کردیم که اگر دشمن وارد شهر شد بتوانیم در کوچه و پس کوچه و محله های شهر عزیزمان اهواز به وسیله این بمب دست ساز از شهر دفاع کنیم. البته به لطف بچه های عزیزمان که توانسته بودند جلوی دشمن را بگیرند این اتفاق نیفتاد و نشد که از این وسیله استفاده کنیم چرا که رزمنده های عزیزمان در جبهه های جنگ توانسته بودند دشمن را به عقب برانند و این نگرانی که هر آن ممکن بود دشمن وارد شهر اهواز شود در واقع در این مرحله از بین رفت». آنچه خواندید بخشی از گفتگوی نوید شاهد خوزستان با سردار یوسفی مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس استان خوزستان است، شما را به خواندن متن کامل این گفت و گو دعوت می کنیم.

به گزارش نوید شاهد خوزستان، سردار عباس یوسفی مدیر کل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس خوزستان، مرد نام آشنایی است که عمر خود را در راه خدمت به ایران و نظام مقدس اسلامی صرف کرده است، او از سن 15 سالگی در برنامه های مختلف فرهنگی و مذهبی حضور داشت و این فعالیت ها منجر به حضور او در جبهه های جنگ حق علیه باطل شد، او با فراگیری علوم و آموزش های نظامی که برای جنگ و دفاع لازم بود، در سال 61 وارد اولین گردان رزمی اهواز به نام کوثر شد و پس از آن و کسب تجربه های فراوان، فرماندهی دسته را عهده دار می شود و در طول این دوران موفقیت ها و پیروزی های بسیاری در عملیات های مختلف را به دست می آورد. گفتگوی نوید شاهد خوزستان با این فرمانده دوران دفاع مقدس و مدیر کل فعلی اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس خوزستان را بخوانید.

نوید شاهد خوزستان: در ابتدا لطفا خود را معرفی بفرمایید.

سردار یوسفی: با سلام به پیشگاه حضرت ولی عصر (عج) و سلام به شهدای عزیز انقلاب اسلامی، شهدای هشت سال دفاع مقدس، شهدای امنیت و شهریور سال ۹۷ که مورد تهاجم بی رحمانه دشمن و ضد انقلاب قرار گرفتند؛ من عباس یوسفی شیخ رباط متولد سال ۱۳۴۵ از اهواز هستم. بنده در منطقه عامری که در قدیم به اسم منطقه اهواز قدیم بوده، دیده به جهان گشودم آن زمان در یک خانه مستاجری زندگی می کردیم تا اینکه در خیابان 3 حصرآباد منزلی برای خود ساختیم، آن زمان در مجاورت و در نزدیکی منزل ما، مسجد امام محمد باقر علیه السلام  قرار داشت که وقتی به سن تکلیف رسیدم به هدایت پدرم برای اقامه نماز میرفتم .

نوید شاهد خوزستان: پس در واقع فعالیت های مذهبی و انقلابی شما از همان مسجد آغاز شد؟

سردار یوسفیبله من فعالیت خودم را در مسجد با اذان گفتن و رفتن سرکلاس های قرآن شروع کردم البته قبل از انقلاب اسلامی و قبل از پیروزی انقلاب برنامه مختلفی متناسب با سن و سال ما در مسجد اجرا می شد که مورد توجه مردم و اهالی و نمازگزاران مسجد قرار می گرفت.

نوید شاهد خوزستان: در زمان پیروزی انقلاب چند سال داشتید و آیا فعالیت خاصی در آن زمان انجام دادید؟

سردار یوسفی: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با اینکه 15 سال بیشتر سن نداشتم ولی در فعالیت‌های فرهنگی شروع به کار کردم و این را به عنوان یک وظیفه دینی که به دین و انقلاب اسلامی و حضرت امام (ره) باید ادا میکردم می دیدم و با توجه به اینکه از چند سال قبل از طریق فعالیت‌های فرهنگی در مسجد تجربه کسب کرده بودم براین اساس توانستم با مردم ارتباط راحت و بهتری داشته باشم.

نوید شاهد خوزستان: از روزهای آغازین دفاع مقدس بگویید، آن روزها چگونه رقم خورد؟

سردار یوسفی: روزهای انقلاب همینطور در حال گذر بود که به دفاع مقدس رسیدیم، آن روزها متوجه حضور دشمن در مرزهای کشور شدیم؛ دشمن با یک هجوم سراسری از هر نقطه کشور وارد میهنمان شده بود و بسیار سریع از طریق مرزهای جنوبی همچون شلمچه و طلائیه به مرز خرمشهر رسیده بود.

نوید شاهد خوزستان: با توجه به سن و سال کمی که در آن دوران داشتید، چه خاطره ای از آن روزها دارید؟

سردار یوسفی: آن زمان با وجود اینکه بیش از 15 سال سن نداشتم اما یادم است به دلیل حرکت سریع دشمن و نزدیک آن به شهر همراه با دوستان مسجدی که همسن من بودند شروع به ساختن کوکتل مولوتف کردیم که اگر دشمن وارد شهر شد بتوانیم درکوچه و پس کوچه و محله های شهر عزیزمان اهواز به وسیله این بمب دست ساز از شهر دفاع کنیم. البته به لطف بچه های عزیزمان که توانسته بودند جلوی دشمن را بگیرند این اتفاق نیفتاد و نشد که از این وسیله استفاده کنیم چرا که رزمنده های عزیزمان در جبهه های جنگ توانسته بودند دشمن را به عقب برانند و این نگرانی که هر آن ممکن بود دشمن وارد شهر اهواز شود در واقع در این مرحله از بین رفت .

نوید شاهد خوزستان: پس از آن برای پاگذاشتن به میدان جنگ و جبهه ها اقدام کردید، در این مورد توضیح دهید؟

سردار یوسفی: کم کم اولین دوره های آموزش نظامی را یادم هست در پارک چهارصد دستگاه اهواز که توسط یک گروه از نیروهای ارتشی برگزار شده بود طی کردیم، آنجا تبدیل شده بود به یک  نقطه آموزشی برای آموزش نظامی همه داوطلبین جنگ در اهواز و من اولین آموزش های نظامی خودم را مدیون همین برادران ارتشی عزیز هستم که بسیار با تجربه بودن و دانستنی های خوبی در علوم نظامی داشتند.


نوید شاهد خوزستان: در چه سالی پا به جبهه گذاشتید؟

سردار یوسفی: با فراگیری علوم نظامی وآمورش های نظامی که برای جنگ ودفاع لازم بود، خدا توفیق داد و درسال 61 وارد اولین گردان رزمی اهواز به نام کوثر شدم فرمانده این گردادن فواد عزیزی بود؛ این گردان چون جدیدالتاسیس بود همه نیروهایش از جمله فرمانده معاونین و نیروهای دسته جدید بودند البته نیروها همگی از بچه های قدیمی و با تجربه جنگ بودند ولی برای ما که اولین بار واردجنگ شده بودیم نیروها همگی با چهره‌های جدیدی به نظر می رسیدند من در این دسته در ابتدا به عنوان نیروی رزمی برای دفاع از وطن واردشده بودم بعد از آن در حین عملیات والفجر مقدماتی که در برج ۱۱ سال ۶۱ اتفاق افتاد من با توجه به مجروحیت فرمانده دسته و معاون دسته در حین عملیات، سمت فرماندهی دسته را عهده دار شدم .

نوید شاهد خوزستان: از نخستین مسئولیت رسمی خود در جنگ بگویید؟

سردار یوسفی: خیلی برایم جالب است، وقتی تاریخ جنگ را ورق می زنم متوجه می شوم خداوند اعجازهای زیادی در جنگ به ما نشان می داد، اینکه چگونه آدم ها در آن دوران برای بقای جمهوری اسلامی گلچین می شدند و نیروسازی می کردند جالب بود، من در آن دوران در گروهان کلاهدوز به تجربه هایی دست پیدا کرده بودم در یکی از روزهای جنگ در حین خمپاره باران دشمن و احتمال وجود محاصره، دسته برای لحظاتی استراحت کرد و در همان لحظات عنوان شد که آقای کاظم فرمانده دسته مجروح شده و من به عنوان معاون معرفی شدم به من گفتند که آقای یوسفی بلند شو شما به عنوان معاون هستید و به همین سادگی معارفه من به عنوان معاون دسته صورت گرفت و البته این اولین مسئولیت رسمی من در جنگ تحمیلی و دوران دفاع مقدس بود.

نوید شاهد خوزستان: آن زمان از پذیرفتن نخستین مسئولیت رسمی خود در جنگ چه احساسی داشتید؟

سردار یوسفی: من فکر نمیکردم خیلی سریع و اینقدر زود وارد جدیترین مراحل جنگ شوم؛ من نیروی ساده بودم واین مسئولیت برایم ناشناخته بود و برای همین خیلی سعی وتلاش کردم که بتوانم خواسته های مورد نیاز جنگ و مسئولان را انجام دهم.

نوید شاهد خوزستان: چطور شد که فرمانده دسته شدید؟

سردار یوسفی: ما قبل از اینکه از عملیات برگردیم و توی مقرهای خودمان مستقر شویم، معاون دسته ما نیز زخمی شد ومن شدم فرمانده دسته. البته من به لحاظ ارتباط خوبی که با فرمانده و معاون دسته داشتم توانستم نیروها را سروسامان دهم . البته در سال ۶۲ به لحاظ اینکه من درعملیات سال 61 والفجر مقدماتی و والفجر یک به عنوان فرمانده دسته بودم با توجه به اینکه بنا بود در منطقه چزابه عملیات والفجر شش راشروع کنیم به عنوان معاون گروهان خط شکن منصوب شدم ولی پیش از آن یک سری آموزش‌ها و برنامه‌ها و تمرینات خاص داشتیم.

نوید شاهد خوزستان: از عملیات های موفقی که در آن دوران داشتید برایمان بگویید؟

سردار یوسفی: من یادم هست در مدرسه شهید رجایی نادری برای گروهان از سپاه اهواز نیرو گرفتیم و پس از ساماندهی و تجهیز سوار ماشین و اتوبوس ها شدیم و به سمت شهر مرزی بستان حرکت کردیم تا از طریق آن منطقه عملیاتی که برای ما طراحی شده بود را انجام دهیم که خوشبختانه به حول و وقوه الهی توانستیم تا حدودی به اهداف خود در این عملیات دست یابیم. همچنین در یکی از عملیات ها توانستیم بین دو سپاه قدرتمند عراق، یعنی سپاه سوم و چهارم به نوعی فاصله بیندازیم و در واقع زمینه ساز عملیات بزرگ و موثری مثل عملیات خیبر در منطقه جزایر مجنون شدیم به طوری که باعث شدیم که دشمن فکر کند که منطقه عملیاتی و اصلی جمهوری اسلامی درمنطقه چذابه هست بنابراین مواضع خودش را دراین منظقه تقویت کرد غافل از اینکه سپاه بر مواضع جزایر مجنون و عمق خاک عراق داشت کارمیکرد.که طرح ریزی  و برنامه ریزی عمیات آینده را انجام دهد . در تاریخ  20/12/62 یعنی حدود14 روز بعد از آن عملیات، در والفجر شش عملیات بزرگ خیبر هم دست نیروهای ما افتاد و ما توانستیم عملیات خییبر را بررسی کنیم و به پیروزی دست یابیم .

نوید شاهد خوزستان: با توجه به اینکه شما مسئولیت حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس را بر عهده دارید به نظر شما توجه به جانبازان که قطعا آثار مهمی از جنگ هستند، چه اندازه مهم است؟

سردار یوسفی: امروز جانبازان عزیزی داریم که اگرچه دچار کهولت سن شده اند اما هنوز دردها و رنج های جنگ را از جمله تیر و ترکش‌ جبهه های جنگ را به همراه دارند و با وجود گذشت سالها اما ضعف جسمانی باعث شده که این دردها شدت پیدا کند و برای آنان از خداوند سلامتی خواستاریم. امنیت امروز کشور ما مرهون خون شهدا و جانبازان دفاع مقدس است جانبازان شیمایی که کپسول اکسیژن برای آنها تبدیل به یکی از اعضای خانواده شده به طوری که اگر نباشد خانواده به هم می‌خورد و در واقع دعای تک تک اعضای خانواده در کنار دعا برای برای سلامتی جانباز شیمیایی در هر خانواده ، دعا برای سلامتی و پایداری کپسول‌های اکسیژن هم هست، چرا که این کپسول ها باعث شده که عزیزانشان، یادگاران دوران دفاع مقدس و رزمندگان سلحشور جبهه های جنگ بتوانند زنده بمانند و نفس بکشند و از این زندگی کردن خانواده پابرجا بماند و زندگی کنند براین اساس توجه به این عزیزان جزو اولویت های مسئولان نظام است.

نوید شاهد خوزستان: در خصوص ضرورت توجه و اهمیت به آزادگان عزیز نیز توضیح دهید؟

سردار یوسفی: آزاده های عزیز سرشار از استقامت و پایداری و صبر بودند، آزادگانی که نمونه واسوه های بسیار ارزشمند جمهوری اسلامی هستند چرا که محدودیت ها و محرومیت های دوران دفاع مقدس در زندان های بعثیون عراقی و شکنجه های دشمنان آنها را از پای در نیاورد و همچنان به نظام مقدس جمهوری اسلامی پایبند بودند، آنها که درد شلاق و کابل هایی را که بر بدنشان از سوی بعثی ها و فرود می آمد تحمل می کردند و البته هتک حرمتها و بی عدالتی های رژیم سفاک و جنایتکار عراق متوجه این عزیزان بود به این عزیزان و همه ایثارگران عرصه دفاع مقدس که تلاش کردند و هنوز به عنوان نیروهای موثر و مولد جامعه و ایران اسلامی ما در تلاش هستند، درود می فرستیم .

 نوید شاهد خوزستان: و سخن آخر؟

سردار یوسفیدر پایان به روح پر فتوح بنیانگذار جمهوری اسلامی امام راحل (ره) درود می فرستیم و از خداوند قادر برای همه این عزیزان و امام شهیدان علو درجات را خواستار هستیم.

مصاحبه گر: فرحناز خضوعی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده