دوشنبه, ۲۴ شهريور ۱۳۹۹ ساعت ۲۲:۰۵
نوید شاهد - مادر شهید "صابر شهباز زاده" می‌گوید: «آخرین بار که قرار بود به جبهه برود، چشم‌های مرا بوسید، من ناراحت شدم و گفتم: این کار تو جدایی می‌آورد و او تنها خندید و رفت و این آخرین دیدار ما بود.»
چشمانی که گواه آخرین دیدار بود

به گزارش نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران، شهید صابر شهباز زاده، یادگار «صالح» یازدهم آذر ماه سال 1343 در اردبیل دیده به جهان گشود. روزهای سبز کودکی‌اش توأم با مهربانی، دلسوزی و محبتی بود که بی دریغ نثار اطرافیانش می‌کرد. اخلاق خوب و دوست داشتنی‌اش زبانزد همه اطرافیان بود. از همان کودکی اهل نماز و روزه و انجام واجبات بود و در مسجد، این مظهر عشق و تعبد و مقاومت مرتبا حضور داشت.

در دوران انقلاب او نیز آرام ننشست و به خیل مردم پیوست و در تظاهرات علیه رژیم ستمشاهی حضور یافت. مدتی بعد درس و تحصیل را رها کرد و برای کمک به خانواده مشغول قالی‌بافی شد. در دوران جنگ تحمیلی معمولاً با تعدادی از دوستانش که همگی به شهادت رسیدند، به مسجد می‌رفت و ساعت‌ها به عبادت می‌پرداخت و هر یک از این جمع که به شهادت می‌رسید، همراه با باقی دوستان در تشییع پیکرش شرکت می‌کرد.

شهید شهباززاده مدت‌ها بود که برای حضور در جبهه و جهاد در راه خدا، سر از پا نمی‌شناخت و علی‌رغم اینکه برادرش سرباز و در جبهه حضور داشت، او نیز تصمیم گرفت با پوشیدن لباس مقدس سربازی راهی میدان نبرد گردد. سرانجام این شهید والامقام، به سوی جبهه‌های عشق و ایمان شتافت و در بیست و ششم شهریور ماه سال 1366 در سردشت به هنگام درگیری با منافقین، شربت شیرین شهادت نوشید و به ملکوت پیوست و جاودانه شد.

روایتی از مادر شهید

آخرین بار که قرار بود به جبهه برود، چشم‌های مرا بوسید، من ناراحت شدم و گفتم: این کار تو جدایی می‌آورد و او تنها خندید و رفت و این آخرین دیدار ما بود.

منبع: قدسیان قدس (زندگی‌نامه شهدای شهرستان قدس)
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده