مشکلات سخت نشانه ی آزمایش الهی است
پنجشنبه, ۲۶ تير ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۵۰
نوید شاهد- ابراهیم هزینی، همرزم شهید" برزو سلیمی" می گوید:« شهید به مشکلات سخت می گفت این ها آزمایش الهی است که باید تحمل کنیم تا به نتیجه برسیم.»
به گزارش نوید شاهد کرمانشاه؛ شهید برزو سلیمی14 تیر ماه 1324 در شهرستان کرمانشــاه به دنیا آمد. پدرش یدالله ( فوت1360 ) و مادرش معصومه نام داشــت. تا پایان دوره کارشناسي در رشته علــوم و فنون نظامي درس خواند. ســال 1350 ازدواج کرد صاحب دو پسر شد. به عنوان سرهنگ ارتش در جبهه حضوریافت. سوم مرداد 1367 با سمت جانشین فرمانده تیپ الله اکبر لشگر 81 زرهی در اسلام آبادغرب هنگام درگیری با نیروهای ســازمان مجاهدین خلق (منافقین) بر اثــر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار وي در گلزار شهداي زادگاهش واقع است.
*روایتی از ابراهیم هزینی و یو سف اسماعیلی - همرزمان شهید
ابراهیم هزینی می گوید: زمانی که شهید معاون گردان بود، به خاطر اینکه در یک تیپ و گردان بودیم از دور با هم آشنا شدیم و قتی که به سمت فرماندهی گردان منصوب شد، این ارتباط و آشنایی ما بیشتر شد.
وی انسانی کم حرف و منطقی بود و اعتقاد شدیدی به انقلاب اسلامی داشت. ایشان همیشه یک هفته قبل از مرخصی به فکر تهیه کادو و هدیه برای خانواده اش بود. در اوقات فراغت ایشان بیشتر کتاب های علمی و مذهبی مطالعه می کرد.
وی به مشکلات سخت می گفت این ها آزمایش الهی است که باید تحمل کنیم تا به نتیجه برسیم.
یوسف اسماعیلی می گوید: در سال 1357 من و ایشان هر دو ستوان یک و در گردان تانک مشغول خدمت بودیم. در اسلام آباد با هم آشنا شدیم. وی به انسان هایی که به ایران خدمت می کردند و اهل نماز و راستگویی بودند علاقه داشت. در تمام کارهایش به خدا توکل می کرد و می گفت به خدا توکل کنید، چون خدا گفته از تو حرکت از من برکت.
شهید خیلی کم عصابی می شد. سعی می کرد در حد توان راهنمایی و ارشاد کند و با تمام افراد چه مقام پایین و یا افراد بالای ارتش یکسان برخورد می کرد و با همه بسیار صمیمی بود.
انتهای پیام/
ابراهیم هزینی می گوید: زمانی که شهید معاون گردان بود، به خاطر اینکه در یک تیپ و گردان بودیم از دور با هم آشنا شدیم و قتی که به سمت فرماندهی گردان منصوب شد، این ارتباط و آشنایی ما بیشتر شد.
وی انسانی کم حرف و منطقی بود و اعتقاد شدیدی به انقلاب اسلامی داشت. ایشان همیشه یک هفته قبل از مرخصی به فکر تهیه کادو و هدیه برای خانواده اش بود. در اوقات فراغت ایشان بیشتر کتاب های علمی و مذهبی مطالعه می کرد.
وی به مشکلات سخت می گفت این ها آزمایش الهی است که باید تحمل کنیم تا به نتیجه برسیم.
یوسف اسماعیلی می گوید: در سال 1357 من و ایشان هر دو ستوان یک و در گردان تانک مشغول خدمت بودیم. در اسلام آباد با هم آشنا شدیم. وی به انسان هایی که به ایران خدمت می کردند و اهل نماز و راستگویی بودند علاقه داشت. در تمام کارهایش به خدا توکل می کرد و می گفت به خدا توکل کنید، چون خدا گفته از تو حرکت از من برکت.
شهید خیلی کم عصابی می شد. سعی می کرد در حد توان راهنمایی و ارشاد کند و با تمام افراد چه مقام پایین و یا افراد بالای ارتش یکسان برخورد می کرد و با همه بسیار صمیمی بود.
انتهای پیام/
نظر شما
