نوید شاهد - "عباس لشگری" یکی از رزمندگان بسیجی و جانباز زنجانی در قسمت 34 خاطرات مستند و میدانی خود از عملیات عاشورایی بدر می گوید: «گیج و منگ گفتم : چیه احد جان ؟ حتماً بازم خبر ماندن مان در خط را آوردی ! برادر اسکندری خنده دلربایی کرده و گفت : خیر عباس جان ! این بار خبر تحویل خط را آوردم، بلند شو و زودتر آماده شو که گردان های جایگزین در راه هستند، با شنیدن خبر آن چنان خوشحال شدم که انگار واقعاً از قفس آزاد شده و یک بار سنگین از دوشم برداشته شد.»

به گزارش نوید شاهد زنجان، "عباس لشگری" یکی از رزمندگان بسیجی و جانباز زنجانی در قسمت 34 خاطرات مستند و میدانی خود از عملیات عاشورایی بدر روایت می کند:

با عمل شجاعانه رزمنده اصفهانی خیال‌مان از بابت خودی نبودن فرد زخمی راحت شد، اما با این وجود باز هم انسان بود و درمانده و از پای فتاده، استمداد کمک می کرد و وظیفه انسانی حکم می کرد که بدون توجه به کینه و دشمنی به یاریش بشتابیم، برای همین هم به همراه برادران شهید"احد اسکندری" و شهید "یوسف قربانی" از کانال بیرون زده و نیم خیز و خیلی شتابان به طرف محل افتادن عراقی رفتیم، نیروهای دشمن متوجه حرکت مان شده و از هر سمت و سو شروع به تیراندازی کردند، نفس زنان و خیزان و افتان در زیر بارانی از گلوله و موشک و ترکش خود را بالای سر مجروح رسانیده و بی معطلی پیکر خون آلوده اش را بلند کرده و‌ به سمت کانال راه افتادیم، سرباز عراقی از چند ناحیه تیر خورده و با توجه به خونی که از دست داده و می داد، اصلا اوضاع خوبی نداشت ، مدام گریه می کرد و به زبان عربی عجز و ناله و التماس می کرد‌ و عکس زن و بچه هایش را نشان مان می داد، خلاصه با هر زحمت و سختی بود، عراقی را به داخل کانال آورده و کمی آب کمپوت بهش داده و با محبت و مهربانی تمام زخم هایش را بسته و‌ با آمبولانس روانه عقب اش کردیم .

خبر شهادت

نم نم خورشید خون رنگ جنوب در افق گم شده و نوای روح بخش اذان، جسم و جان خسته رزمندگان را صفایی دگر بخشیده و در تمام سنگرها سجاده عشق و نیاز فرش و دستان خالی و خسته به سمت آسمان و خالق بی نیاز بلند شد، در حال تیمم بودم که برادر بسیجی (شهید) "مهدی حیدری" از راه رسیده و با چشمانی اشکبار خبر شهادت بسیجی دلاور "سعید تقیلو" را در خط پدافندی گردان حضرت علی اصغر (ع) را به من داد، با سعید حسابی رفیق بوده و بسیار هم دوستش داشتم ، رزمنده ای نترس و بی باک بود و با چشمانی باز و سینه ای فراخ به استقبال حادثه و خطر می رفت، او دل باخته ایی عاشق و شیدا بود که مستانه دنبال معشوق می گشت و اکثر مواقع هم پابرهنه و بدون کفش و جوراب ، سرگردان دشت و بیابان ها جبهه بود و در نهایت هم گمشده خود را در بیابانی ناشناس و غریب یافته وخونین بال و خرسند تا محضر دوست پرواز کرد .

با چشمانی گریان نماز را خوانده و آنقدر خسته و بی رمق بودم که در گوشه ای از سنگر نشسته و سریعاً هم چشم‌هایم بسته شده و به خواب عمیقی فرو رفتم ، نمی دانم چقدر خوابیدم ، اما با صدای زیبای پیک گردان پاسدار دلاور (شهید) "احد اسکندری" از خواب بیدار شدم و خواب آلوده و گیج و منگ گفتم : چیه احد جان ؟ حتماً بازم خبر ماندن مان در خط را آوردی !

خوش خبر باشی

برادر اسکندری خنده دلربایی کرده و گفت : خیر عباس جان ! اینبار خبر تحویل خط را آوردم ، بلند شو و زودتر آماده شو که گردان های جایگزین در راه هستند ، با شنیدن خبر آن چنان خوشحال شدم که انگار واقعاً از قفس آزاد شده و یک بار سنگین از دوشم برداشته شد ، نفس راحتی کشیده و برخاسته و خنده کنان بوسه ای به صورت خاک گرفته و سیاه شده برادر اسکندری زده و گفتم : همیشه خوش خبر باشی دلاور ! به جاده خاکی نرسیده ، من هم آماده شدم ! احد رفت و من هم شاد و خرامان مشغول جمع آوری وسایل شخصی و تجهیزاتم شدم ، خبر تحویل خط پدافندی بعد از چندین شبانه و روز نبرد و درگیری سنگین و طاقت فرسا، به جسم خسته و بی‌خواب هم‌رزمان جانی تازه بخشیده و جنب و جوشی عظیم در داخل کانال به راه انداخته بود .

شیمیایی

کم کم همه رزمندگان آماده شده و با تجهیزات کامل در داخل سنگرها نشسته و منتظر فرمان حرکت شدیم، دقایق تبدیل به ساعات شد و خبری از یگان های جایگزین نشد، انتظار به طول انجامیده و کم کم رزمندگان خسته با تجهیزات کامل، داخل سنگرها به خواب رفتند، هم‌رزمان دلاور پاسدار رضا رسولی و بسیجی (شهید) مهدی حیدری کنار هم و آرام داخل سنگرم خوابیده بودند و من هم مشغول نگهبانی بودم، همه جا کاملا آروم و ساکت بود و سکوتی عظیم سرتاسر کانال را فرا گرفته بود، توپخانه های دشمن یکسره درحال کوبیدن عقبه بودند و صدای انفجارات شدید و قوی لحظه ای قطع نمی شد، داشتم برای سرگرمی مسیر حرکت منورها را دنبال می کردم که ناگهان بوی تند سیر تازه فضای منطقه را در برگرفت و پشت سرش هم صدای فریادهای بلند شیمیایی ، شیمیایی هم‌رزمان در کانال پیچید ... .

منبع: اداره امور فرهنگی، تبلیغات، هنری و اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران استان
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده