فرماندهان شهید ارتش؛
سه‌شنبه, ۱۹ فروردين ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۳۴
شهید ستاری که در واقع معماری آینده نگر برای سامانه پدافند هوایی کشور بود، با راه اندازی تأسیسات وامکانات جدید تعمیر و نگهداری و نیز اجرای پروژه‌هایی نظیر پروژه اوج ونیز راه اندازی مرکز پژوهش، تحقیقات و آموزش «پتا»، توان نگهداری نیرو را تقویت و به چندین برابر قدرت قبلی ارتقا داد.

 

شهید ستاری که بود و چه کرد؟

 

 به گزارش نوید شاهد به نقل از میزان، منصور ستاری در سال ۱۳۲۷ در روستای، ولی آباد ورامین به دنیا آمد. پدرش که شاعری فاضل بود زمانی که او ۹ سال داشت درگذشت وخانواده را با تنگدستی تنها گذاشت. منصور دوران ابتدایی را در مدرسه، ولی آباد ورامین و دوران تحصیلات متوسطه را در روستای "یونیک" باقرآباد به پایان رسانید. او با وجود سختی‌هایی که در راه تحصیل وجود داشت با پشتکار و جدیت فراوان به کسب علم پرداخت. در سال ۱۳۴۶ با پایان یافتن تحصیلات متوسطه وارد دانشکده افسری شد و پس از پایان دوران آموزشی به درجه ستوان دومی نائل آمد. در سال ۱۳۵۰ برای گذراندن دوره عملی کنترل رادار، راهی کشور آمریکا شد و پس از یک سال به ایران بازگشت و به عنوان افسر شکاری نیروی هوایی، مشغول به کار شد. سه سال بعد در سال ۱۳۵۴ در کنکور سراسری شرکت کرد و در رشته برق و الکترونیک پذیرفته شد؛ اما با شروع جنگ تحمیلی و در حالی که بیش از چند واحد به پایان تحصیلات دانشگاهی‌اش باقی مانده بود دفاع از میهن را ترجیح داد و تحصیل را رها کرد.

وی افسری مومن، شجاع و تیزهوش بود و طرح‌ها و ابتکارات زیادی در تجهیز سامانه‌های راداری و پدافندی به اجرا گذارد که سدی محکم در برابر تجاوزات دشمن بود. در سال ۱۳۶۳ به دلیل کارایی و لیاقتی که از خود نشان داده بود به سمت معاونت عملیات پدافند نیروی هوایی منصوب شد. او سپس در سال ۱۳۶۴ به سمت معاونت طرح و برنامه نیروی هوایی ارتقا یافت و سرانجام در بهمن ماه سال ۱۳۶۵ به فرماندهی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب گردید. او تا پایان عمر عهده دار این مسئولیت خطیر بود و سرانجام در سال ۱۳۷۳ در سانحه سقوط هواپیما درفرودگاه اصفهان به شهادت رسید.

شهید ستاری که در واقع معماری آینده نگر برای سامانه پدافند هوایی کشور بود، با راه اندازی تأسیسات وامکانات جدید تعمیر و نگهداری و نیز اجرای پروژه‌هایی نظیر پروژه اوج ونیز راه اندازی مرکز پژوهش، تحقیقات و آموزش «پتا»، توان نگهداری نیرو را تقویت و به چندین برابر قدرت قبلی ارتقا داد. این مهم برای کشوری که پایه‌های صنعتی‌اش ضعیف بود کاری شگرف به حساب می‌آمد. ایجاد موسسات فنی و صنعتی پیشرفته برای آموزش پروازی مرحله مقدماتی دانشجویان خلبانی، با کمک مهندسین ومتخصصین نهاجا و ساخت هواپیمای پرستو از دیگر اقدامات اوست.

این هواپیما از نظر امکانات عملیاتی شبیه هواپیمای بونانزای ساخت آمریکا است. یکی از مهمترین فعالیت‌های ستاری طی سال‌های ۱۳۶۶ تا پایان جنگ تحمیلی اسکورت ناوگان تجاری کشتی‌های نفتکش ایران در خلیج فارس و دریای عمان بود. انجام عملیات اسکورت با توجه به حجم عملیات جنگی و حجم عملیات عادی و روزانه نیروی هوایی کاری بس عظیم بود.
نگهداری مجتمع پتروشیمی بندر امام (ره)، حفاظت از میدان گازی کنگان و مواردی نظیر اینها، یادآور اقدامات وجانفشانی‌های عقابان تیزپرواز وکارکنان پدافندی نیروی هوایی تحت فرماندهی و مدیریت این بزرگوار است؛ همچنین طراحی و ساخت خودرو شمس، ایجاد خطوط هوایی سا‌ها «سازمان هواپیمایی ارتش جمهوری اسلامی ایران»، شرکت در پروژه‌های دولتی در راستای امور مهندسی و تأسیساتی، افزایش کارایی و استخراج از معادن تحت پوشش از قبیل نمک سمنان که نیازمندی‌های صنایع نفتی و پتروشیمی کشور را مرتفع و پشتیبانی می‌کند، افزایش بازده صنایع فلزی – ریخته گری، تراش و ... - دریافت سفارش به منظور رفع نیازمندی‌های دولتی، نظامی و خصوصی از دیگر اقدامات شهید ستاری است.

او منطقی‌ترین راه را برای کاهش آثار محدودیت اعتباری و رو به رویی با شرایط پس از جنگ انتخاب کرد که همان خودکفایی هر چه بیشتر نیروی هوایی بود. با این کار، علاوه بر آنکه از خروج اعتبارات نیروی هوایی جلوگیری به عمل می‌آمد، توان تولیدی و خدماتی نیز افزایش می‌یافت و درآمد‌های حاصل از این قبیل فعالیت‌ها همواره تحت نظارت دقیق درمی‌آمد که به عنوان پشتوانه‌ای برای اجرای برنامه‌های سازندگی مورد بهره برداری قرار می‌گرفت. ستاری با کمک فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی پروژه‌های بلندمدتی را طراحی کرد که یکی پس از دیگری جامه عمل می‌پوشد. یکی از این پروژه‌ها، هواپیمای جنگی آذرخش بود که با حضور رهبر انقلاب در سال ۱۳۷۶ به پرواز در آمد.

به طور کلی اقدامات مهم و بنیادین این شهید بزرگوار را می‌توان به صورت زیر بیان کرد:

۱- تأسیس دانشکده پرواز – خلبانی- که آرزوی دیرینه هر ایرانی وطن دوست وکارکنان نیروی هوایی بود. اولین سری دانشجویان خلبانی در مهرماه سال ۱۳۶۷ وارد دانشکده پرواز شدند.
۲- تأسیس دانشگاه هوا فضا با هشت گرایش تحصیلی و مبتنی بر برنامه‌های آموزشی، مجموعه‌های کارشناسی و مصوبات وزارت فرهنگ و آموزش عالی.
۳- تأسیس دانشکده پرستاری و راه اندازی مرکز تحقیقات و آموزش پزشکی- پاتولوژی- نیروی هوایی.
۴- توجه به آموزش کارا- حین خدمت- و آموزش کارکنان رده میانی.
۵- تأسیس هنرستان کار و دانش و فنی و حرفه‌ای در مرکز آموزش‌های هوایی و اجرای برنامه‌های آموزش وپرورش برای افرادی که حداکثر با سن ۱۶ به استخدام نهاجا در آمده بودند تا بتوانند مانند دانش آموزان دبیرستان، به تحصیل بپردازند و دیپلم رسمی کشور به آن‌ها اعطا شود.
۶- ایجاد شبکه دیده بانی به منظور تقویت سامانه پدافندی کشور، ایجاد شبکه دیده‌بانی بصری، ایجاد موانع هوایی بر فراز دره‌ها، گذرگاه‌ها و ارتفاعات و ..

در اردیبهشت ۱۳۶۱، نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران یک آتشبار کامل موشک هاک را در ۲۳ کیلومتری آبادان، بین جاده ماهشهر – آبادان مستقر کرده بود. با آغاز عملیات بیت المقدس که منجر به آزادسازی خرمشهر شد این سایت مورد بهره برداری قرار گرفت و نیرو‌ها و رزمندگان مستقر در آنجا را زیر پوشش دفاعی خود قرار داد. بعد از گذشت چند ساعت و در حالی که عملیات به اوج خود رسیده بود ناگهان سامانه خنک کننده اتاق هدایت موشک از کار افتاد و با اینکه متخصصان حاضر در آنجا تلاش زیادی را برای راه اندازی آن انجام دادند، ولی موفق نشدند و در آن شرایط سخت، این سایت غیر قابل استفاده گردید. شهید ستاری که به عنوان فرمانده دربخشی حضور داشت وقتی از این موضوع مطلع شد، خود را به آنجا رسانده و طرحی ابتکاری ارائه داد و مشکل را برطرف نمود.

سرهنگ نعمت الله شفقی کریمی درخاطراتش، طرح شهید ستاری را چنین بیان می‌کند:" شهید ستاری از ما سوال کردند که حداکثر برای چه مدت می‌توانید اتاق هدایت موشک را به صورت فعال نگه دارید؟ " با توجه به حرارت زیادی که دستگاه‌ها تولید می‌کردند، گفتیم:" حداکثر پنج تا شش دقیقه و بیش از این ممکن است دستگاه‌ها بسوزند. "

شهید ستاری کمی فکر کردند و سپس به طرف آنتن رادار رفتند. روی این دستگاه اسکوپ قرار دارد. شهید ستاری در پشت اسکوپ قرار گرفتند که فاصله‌شان تا اتاق هدایت موشک حدود ۸۰ تا ۹۰ متر بود. ایشان در آنجا به محض دیدن هواپیما در اسکوپ رادار، به شخصی که در کنارشان بود اطلاع می‌دادند. آن شخص هم به ما علامت می‌داد و ما بلافاصله سامانه اتاق هدایت را برای چند دقیقه روشن می‌کردیم و هواپیما را تحت نظارت گرفته و هدف موشک قرار می‌دادیم. با خلاقیت و ابتکاری که شهید ستاری از خود نشان دادند، توانستیم به همین شیوه در یکی دو ساعت سه فروند از هواپیما‌های دشمن را که قصد حمله به لشکر‌های منطقه را داشتند، منهدم کنیم. تعدادی از رزمندگان که از موضوع اطلاع داشتند، با دیدن سرنگون شدن هواپیما‌های دشمن، تکبیرگویان به داخل سایت آمدند و در حالی که از خوشحالی اشک شوق می‌ریختند، بچه‌های سایت را در آغوش کشیده به آنان تبریک می‌گفتند.

در اینجا شهید ستاری دو خصیصه مهم نبوغ نظامی را از خود به نمایش می‌گذارد:

۱-ذکاوت و هوشیاری: هر چه توانایی ذهنی، قدرت فکری، هوشیاری و آمادگی ذهنی فرد بالاتر باشد، در اتخاذ تصمیم و ارائه خلاقیت کاربردی و ابتکار عملی موفق‌تر خواهد بود. فرماندهی که ذکاوت و هوش بالایی نسبت به دیگران دارد، به طور قطع خیلی موثرتر از دیگر یکان‌ها عمل می‌کند و روش‌های بهتر و دقیق‌تری به کار می‌گیرد. اتکینسون می‌گوید: "هوش هر فرد باید از حد متعارفی فراتر باشد تا آثار خلاقیت در او آشکار شود و به عنوان فردی خلاق دست به ابتکار و خلاقیت بزند. "
۲-سرعت عمل و واکنش در اجرای ابتکارات: واکنش سریع و تصمیم فوری، اتخاذ تدابیر سریع و اضطراری در ابتکار عمل، بسیار اهمیت دارد. تصمیماتی موجب خلاقیت می‌شوند که در کوتاه‌ترین زمان اتخاذ شوند؛ زیرا خلاقیت دربستر زمان محقق می‌شود. در میدان نبرد و مبارزه که هر لحظه دشمن منتظر غفلت و اشتباه ماست اگر درنگ کرده و تعلل نماییم و در هدف و عمل خود سستی نشان دهیم، دشمن از فرصت استفاده کرده و ما را تهدید می‌کند؛ اما اگر فرمانده با تصمیمات مبتکرانه و سریع خودش، ابتکار عمل را از دشمن بگیرد می‌تواند با موفقیت جنگ را هدایت کند. در طول جنگ تحمیلی هواپیما‌های ترابری " سی – ۱۳۰" به دلیل تحریم اقتصادی از سوی آمریکا، با کمبود قطعه مواجه شده بودند؛ از جمله این قطعه‌ها، شاسی چرخ جلو این هواپیما بود که برای تعمیر و بازسازی به کشور‌های آلمان وانگلستان فرستاده می‌شد که این کار هزینه هنگفتی را به نیروی هوایی تحمیل می‌کرد. زمانی که شهید ستاری به فرماندهی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب شدند، دستور دادند کارکنان متخصص فرماندهی لجستیکی نیروی هوایی، خودشان باید این شاسی‌ها را بسازند. ایشان برای اینکه این باور را در متخصصان نیرو به وجود آورند، یک روز همه را جمع می‌کنند و در سخنانی می‌گویند:" اولین هدف من، خودکفایی نیروست و این مهم به دست توانای شما متخصصان امکان پذیر است باید با توکل به خدا دست به دست هم بدهیم و کار را شروع کنیم. " کارکنان متخصص وقتی از حمایت‌های همه جانبه فرمانده نیرو مطمئن می‌شوند، بازسازی را شروع می‌کنند و پس از مدتی می‌توانند اولین شاسی را ساخته و روی هواپیما سوار کنند. با وجود آزمایش‌های متعددی که روی این شاسی انجام می‌شود، در آخرین آزمایش که هواپیما با سرعت زیاد روی باند حرکت می‌کند، شاسی تاب نیاورده، می‌شکند و دماغه هواپیما به زمین برخورد کرده و مقداری خسارت می‌بیند. کارکنان که حاصل تلاش چند ماهه خود را بی ثمر می‌بینند، افسرده و ناراحت می‌شوند. امیر سرتیپ دوم "علی لامی" در خاطراتش می‌گوید: وقتی شهید ستاری از ماجرا مطلع شد دستور داد کارکنان را جمع کردند و با رویی گشاده و پس از احوالپرسی به شوخی گفت: برای من تعریف کنید که چگونه توانستید آهن به این کلفتی را به صورت گرد ببُرید. فکر نمی‌کنم کسی این هنر شما را داشته باشد! کارکنان که انتظار چنین برخوردی را از فرمانده خود نداشتند، خندیدند؛ چرا که شاسی به صورت گرد شکسته بود؛ اما کسی به آن توجه نکرده بود. شهید ستاری سپس اضافه کردند: ناموفق بودن کار در مرحله اول، نباید شما را مأیوس کند. کار را دنبال کنید و بگردید ببینید مشکلتان چه بوده! شهید ستاری در موقع رفتن ضمن قدردانی به کارکنان پاداش دادند و آنان با این حرکت فرمانده، جان تازه‌ای گرفتند و با شور و شوق بیشتری کار را ادامه دادند. پس از مدتی، شاسی جدیدی ساخته و روی هواپیما نصب شد و این بار هواپیما به طور کامل و موفق پرواز کرد و به زمین نشست.

نوع و شکل رابطه‌ای که فرمانده با افراد تحت امر خود برقرار می‌کند در حرف شنوی، اطاعت و جان نثاری آنان در مواقع اضطراری موثر است و فرمانده می‌تواند حتی در شرایط سخت و کمبود توان و تجهیزات به هر گونه ابتکار و خلاقیتی دست بزند؛ حتی اگر ضریب خطر پذیری آن بسیار بالا باشد، شهید ستاری با رعایت همین نکته مدیریتی، کارکنان را به امید و پشتکار هر چه بیشتر ترغیب کرد و بدین ترتیب کاری که در ابتدا نشدنی به نظر می‌رسید، عملی گردید.

با شروع جنگ تحمیلی، نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران به دلیل تحریم‌های اقتصادی و سیاسی، از لحاظ تعمیر و ساخت قطعات هواپیما دچار مشکل می‌شود؛ به طوری که به مرور زمان هواپیما‌های جنگی کشورمان به دلیل نبود قطعات یدکی زمین گیر می‌شوند. با منصوب شدن شهید ستاری به فرماندهی نیروی هوایی ایشان به فکر می‌افتند که هر طور شده این قطعات در داخل کشور ساخته شود. او عده‌ای از متخصصان و مهندسان نیروی هوایی را دعوت کرده و به آنان می‌گوید:" ما به اندازه کافی متخصص و مهندس داریم و فقط باید همت کنیم و تولید قطعات را شروع کنیم. " با این رهنمود، کار ساخت و تعمیر قطعات شروع می‌شود؛ ولی در ادامه کار متخصصان ومهندسان مشکل دیگری را برای شهید ستاری مطرح می‌کنند که اگر اعلام کنیم قطعات در داخل کشور ساخته شده کارکنان متخصص تعمیر هواپیما و خلبانان، با اعتماد به نفس کمتری ماموریت‌های خود را انجام می‌دهند؛ چرا که هنوز به متخصصان داخلی اعتماد کافی وجود نداشت. سرهنگ حمیدرضا اردستانی می‌گوید:" شهید ستاری گفت: مشکل خیلی راحت حل می‌شود. شما قطعات را با برچسب خارجی بسته بندی کنید. این کار را کردیم و قطعات را با هماهنگی‌هایی که انجام دادیم، برچسب خارجی زده و به انبار می‌فرستادیم؛ سپس دوباره خودمان تحویل می‌گرفتیم و روی هواپیما نصب می‌کردیم. بدین ترتیب خلبانان بدون اینکه از قضیه مطلع شوند، پرواز می‌کردند و هیچ مشکلی هم در پروازشان به وجود نمی‌آمد".

در اینجا نیز شهید ستاری با سنجیدن اوضاع کشور و جنگ و عدم امکان تهیه تجیهزات و قطعات هواپیما از کشور‌های سازنده هواپیما یکی دیگر از خصیصه‌های نبوغ نظامی را از خود نشان می‌دهد وآن تکیه بر پروردگار و اعتماد به اراده و توان نیرو‌های خودی است. در اینجا اعتقادات و ارزش‌های دینی مورد توجه فرمانده، در عمل به کمک او می‌آید؛ همان ارزش‌هایی که به او جرأت می‌دهد تا جان پاک خویش را در راه آرمانهایش فدا کرده، دین و کشور خود را حفظ کند. آنجا که نمی‌توان برآوردی از آینده و آن سوی تصمیم‌ها به دست آورد و موفقیت و یا شکست یکان را در عملیات پیش بینی کرد، تنها عامل مشوق فرمانده و نیروها، اعتماد به پروردگار و نیرو‌های خودی است.
 
انتهای پیام
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده