شهید "علی اصغر حجازی زاده" در وصیت نامه اش نوشته است: «در مکتب تو بود که الفبای عشق آموختیم و واژگان توحید، نبوت، عدالت، امامت و قیام و قیامت را فرا گرفتیم.»
مکتب شهادت؛ مکتب عشق

به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران، شهید «علی اصغر حجازی زاده»، یادگار «خدارضا» بیستم اسفند ماه 1349 در یک خانواده ی مذهبی در جنوب شهر تهران دیده به جهان گشود. علی اصغر هشت ساله بود که انقلاب اسلامی ایران را درک نمود. ریشه ی مذهبی خانواده باعث گردید که کلیه ی افراد خانواده در خدمت انقلاب قرار بگیرند.

شهید از معلم، مربی و برادر بزرگوار خود درس آموخته و در آغاز تشکیل نخستین هسته های بسیج مستضعفین در پایگاه منتظران فرج پیکان شهر ثبت نام نمود و با پاسداری های شبانه و آموزش نظامی، خود را مهیای نبرد با دشمنان دیرینه و کینه توز اسلام عزیز نمود.

همگام با آموزش های نظامی، در کنار روحانیت معظم و انقلابی قرار گرفت و قرائت را آموخت و احکام اسلامی را فرا گرفت و با یاران خود هیئتی را تشکیل داد و جلسات آموزش قرائت و تجوید قرآن کریم را بنیان نهاد. ایشان از ابتدای تأسیس مسجد پیکان شهر در مسجد به عنوان مکبر حضور داشت و بانک تکبیر او تا سال 1363 نمازگزاران را به انجام وظایف عبادی نماز راهنمایی می کرد.

او تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در مدارس پیکان شهر و سال اول دبیرستان را در رشته ی علوم تجربی در شهرک اکباتان با موفقیت به پایان رسانید. در تابستان سال 1366 دوره ی تکمیلی آموزش نظامی را طی نمود و سال تحصیلی 1366-1367 را در کلاس دوم ریاضی ثبت نام کرد که به علت حملات موشکی دشمن، مدارس تعطیل شد و او به ناچار در منزل مطالعه می نمود.

تا این که شب سی ام فروردین سال 1367 مقارن با دومین روز از ماه مبارک رمضان که دشمن بعثی تهاجمات خود را در جبهه ها آغاز نمود. با اعلام نیاز به نیروهای دوره دیده، شهید حجازی زاده به پایگاه بسیج رفت و صبح روز بعد اعزام شد. نامه های شهید در طول دو ماه بیانگر تحولی عظیم و خداگونه در وجود وی است.

ایشان در جبهه های غرب میهن اسلامی با ترکش توپ های فرانسوی مجروح و در نخستین ساعات بامداد روز جمعه سوم تیر ماه 1367 به شرف شهادت نایل آمد.

متن وصیت نامه شهید

امام عزیز ای پدر بزرگوار، از تو زنده شدیم، با تو زیستیم و زندگی را به تصویر کشیدیم. از شمع وجودت نور گرفتیم تا ضلالت خویش را روشنی بخشیم و راه خود بیابیم و تو در پی این نور افشانی ات از همه جان، مایه گذاری تا که جان به جانان سپردی و ما را در نیمه راه زندگی به خود وا گذاشتی، چه ها که از ما به خاطر خدایت تحمل نکردی و چه سرکشی ها و نافرمانی ها که از ما دیدی و بر هدایت امت صبر نکردی؟ تاریخ تکرار می گردد.

خدایا؛ چه ملموس است آنچه بر پیامبرانت بگذاشت، «كَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ» و می توان حس کرد رنج خاتم پیامبرانت را. اینک به راستی می دانیم معنای سکوت علی(ع) را و تازه می فهمیم نافهمی خود را.

آری در مکتب تو بود که الفبای عشق آموختیم و واژگان توحید، نبوت، عدالت، امامت و قیام و قیامت را فرا گرفتیم. جامع جامعیات، نماز و روزه تا جهاد را درس گرفتیم.

امر به معروفمان کردی و نهی از منکر و ما تازه معنی و خوب و بد را دانستیم. در مکتب تو اخلاق را انشا کردیم و ایثار و شهادت را دیکته نوشتیم. شاگردان خوب و باهوش مکتب تو در میدان حماسه و ایثار نمره قبولی گرفتند و ما ماندگانیم پای در گل و از راه مانده...

منبع:  کتاب قدسیان قدس(زندگی نامه شهدای شهرستان قدس)

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده