به گفته همرزمان شهید «محمد شمخانی» ساعت ها با دشمنان می جنگید،گویی برای زنده بودن زندگی نمی کرد، تیربارچی بود و هرگز حس خستگی نداشت،اطرافیان می گویند شجاعت و دلیری وی در لحظات جنگ بسیار اعجاب آور بوده است. نوید شاهد شما را به مطالعه گوشه ای از زندگی این شهید بزرگوار دعوت می کند.

به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید محمد شمخانی دوازدهم فروردین ماه 1339 در خانواده ای متدین و مذهبی در شهر اهواز دیده به جهان گشود ،پدرش صالح نام داشت و کشاورز بود و مادرش رحیمه نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند و سپس به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت.

اخلاق اسلامی

از نوجوانی پای بند به مذهب و اصول دین بود. در نمازهای یومیه ، نماز جمعه و نماز جماعت شرکت می کرد.  با همه مردم با احترام و خوبی رفتار می کرد و  به والدینش احترام می گذاشت. در کوچه و خیابان با مردم بسیار خوشرو بود.  با هیچکس برخورد بدی نمی کرد و همیشه در صحبت با دیگران لبخند بر لب داشت.

مرد عمل باشیم تا حرف

وی بر این اعتقاد بود که باید عمل داشته باشیم نه حرف ،خودش  همیشه به قولی که می داد وفادار بود و عمل می کرد. می گفت ما باید بیشتر کار کنیم و کارنامه ما عمل ماست.

دعا و استغفار

وی به دعا و استغفار سخت پایبند بود یکی از دوستانش نقل می کند شب قدر بود او با روحیه عجیبی به سراغم آمد مرا با موتور به حسینیه اعظم برد و تا سحر دعا می کرد و قرآن را تلاوت می نمود و استغفار می کرد و اشک می ریخت وی با مسجد بزرگ شد و در مسجد قرآن تلاوت می کرد آنهم با روحیه پر از ایمان و تقوا و هرگز نماز شب را ترک نکرد، مهربانی و محبت در وجود او نمایان بود و چهره معصومش دلالت بر عظمت ایمانش بود

شهید و انقلاب اسلامی

وی همراه برادران و دوستانش در تظاهرات حضور فعالی داشت. وی همیشه  در صف اول تظاهرات قرار داشت و دیگران به دنبالش حرکت می کردند بارها از سوی ماموران حکومت نظامی به منزل پدر شهید مراجعه و از آنان خواسته شد تا وی و برادرانش را از شرکت در تظاهرات منع کنند و پدر شهید در پاسخ به آنان می گفت: آنها جوان هستند و راه و مسیر را خودشان انتخاب می کنند .به هر حال او در مسیر کاروان انقلاب به حرکت در آمد از الگوی انقلاب الگو گرفت و با فرهنگ انقلاب اسلامی رشد کرد.

جبهه و جنگ

عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود پس از آموزشی نظامی در جنگ کردستان شرکت کرد . فرماندهی عملیات جنگی را به عهده داشت ،همرزمان وی می گویند : ساعت ها با دشمنان می جنگید و تیربارچی بود و هرگز احساس خستگی نمی کرد شجاعت و دلیری  وی در لحظات جنگ بسیار اعجاب آور بود. برای زنده بودن ،زندگی نمی کرد زیرا ایشان  برای اسلام می زیست و از زندگی دست شسته بود و به دنیای بزرگتر ی تعلق داشت بنابراین زندگی را به شکلی که مردم می پسندیدند  قبول نداشت  سرانجام  در شانزده ام دی ماه 1359 در حماسه هویزه بر اثر اصابت ترکش به سر به شهادت رسید.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده