شهید «مرحمت کرمی» از شهدای دفاع مقدس است، وی در نامه ‎ای که برای خانواده نوشته، می گوید که سرنوشت من چنین است و شما نیز بپذیرید، تا اینکه سرنوشت او در «فاو» با شهادت رقم می‌خورد.

«سرنوشت سبز»

به گزارش نوید شاهد البرز؛ سرباز شهيد «مرحمت كرمی« در سال 1346 در روستايي از توابع زنجان ديده به جهان گشود. او دوران تحصيلي خود را تا پنجم ابتدايي در همان روستا سپري كرد و همراه پدرش به كار كشاورزي مشغول بود تا اينكه در سيزده سالگي به شهرستان كرج نقل و مكان كردند. در يك كارگاه خياطي در شهر تهران مشغول به كار شد. با فرا رسیدن خدمت سربازی تصميم گرفت به خدمت مقدس سربازي برود و پس از گذراندن دوره آموزشي در لشگر هفتاد و هفت خراسان در تاريخ بیست و پنجم فروردین ماه 1365، به منطقه جنگي «سومار «اعزام شد و در تاريخ هفتم دی‌ماه 1365، در حالیکه در عمليات شناسايي بود به شهادت رسید. تربت پاکش در امامزاده محمد(ع) کرج نمادی از ایثار و استقامت در راه وطن است.

نامه به یادگار مانده از شهید «مرحمت کرمی» را در ادامه می‌خوانید.

به‌حضور پدر گرامي و مادر مهربانم سلام عرض مي‌كنم.

پس از تقديم عرض سلام سلامتي شما را از خداوند بزرگ و متعال خواهان و خواستارم در زندگي هميشه خوش و خرم بوده باشيد. باري از خداوند متعال مي‌خواهم كه در هر جا كه هستيد، سرافراز و سربلند باشيد. پدر جان، من در حال حاضر در منطقه فكه هستم و جاي من خيلي خوب است. اميدوارم از جاي من اصلاْ ناراحت نباشيد. مادر جان، شنيدم خيلي از طرف فرزندت ناراحت و نگران هستيد، مادر جان بي‌جهت خودت را رنج ندهيد چون باعث ناراحتي فرزندتان ميشويد و نميتوانم اصلاْ خدمت كنم، مادر جان، يك خواهش از شما دارم خودتان را به‌خاطر من اصلاْ ناراحت نكنيد. مادر جان، جاي من خيلي خوب است فقط تنها ناراحتي من از طرف شماست، مادر جان، از خداوند متعال آرزوي ديدار شما را دارم، مادر جان مرا ببخشيد كه از اين اوامر شما سرپيچي كردم. از خداوند عمر طولاني ميخواهم تا بتوانم خوبي‌هاي شما را به نحو احسن جبران نمايم (ان‌شالله ). پدرجان، همانطور كه به مادر مهربانم توضيح دادم به‎خدمت شما هم عرض ميكنم.

پدر جان، سعي كنيد در زندگي خونسرد باشيد با سر افرازي به كارهاي خود ادامه دهيد و اصلاْ ازبابت من ناراحت نباشيد. پدر جان، مرا ببخشيد، دست خودم نيست سرنوشت من چنين بوده‌است.

پدر جان، سرنوشت من شما را و مادر مهربانم را از من جدا كرد و قدر شما را نمي‎دانستم. از خداوند در پايان مي‌خواهم عمر بسيارداشته باشم و افتخار كنم از اينكه پدر و مادر فرزند پسندي دارم و تا آنجائي كه از دستم بر بيايد خدمت‌گزار شما باشم. پدر جان، از اين بيشتر وقت طلائي شما را نمي گيرم و شما را به خداي بزرگ مي‌سپارم. خدانگهدار شما باشد. خدمت برادر عزيزم آقاي علي يوسفنژاد با اهل خانواده سلام گرم ميرسانم.

خدمت برادر عزيزم محمد فولادي با اهل خانواده سلام گرم ميرسانم. خدمت دائي عزيزم علي ناصري با اهل خانواده سلام گرم مي‌رسانم. به‎خدمت مادربزرگم سلام گرم ميرسانم. به‌خدمت دائي عزيزم مشهدي نبيناصري با اهل خانواده سلام گرم مي رسانم. به‎خدمت پسر دائي عزيزم مرتضي ناصري با اهل خانواده سلام گرم ميرسانم. به‎خدمت پسر عموي عزيزم حسن علي فولادي با اهل خانواده سلام گرم مي رسانم.

به‎خدمت عموي عزيزم مشهد رحمت فولادي با اهل خانواده سلام گرم مي‎رسانم. به‎خدمت پسر عموي عزيزم حميد فولادي با اهل خانواده سلام گرم ميرسانم. به‌خدمت برادرعزيزم علي فولادي با اهل خانواده سلام گرم مي رسانم و در پايان سلام مرا به تمامي دوستان و آشنايان برسانيد. سلام برادر علي جان حالت خوب است اميدورام كه برادر جان شما ابوالحسن فرزنداني خوب براي پدر و مادرمان باشيد.سلام مرا به آقاي كامران حاجي‌لو برسانيد. خدمت برادرعزيزم آقاي قربان بااهل خانواده سلام گرم مي رسانم.

در تاريخ نهم مرداد 1365 درمنطقه فكه


منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده