مولایی یکی از مبارزین انقلابی شهر ری می گوید: مردم کثیری از شهرری جمع شدند و یادم میاد که در میدان شهرری حکومت نظامی بود و افسران گارد شاهنشاهی حضور داشتند که بعد از یک ساعت که از تظاهرات گذشته بود که بین مردم و نیروهای گارد شاهنشاهی درگیری پیش آمد که چهار نفر از عزیزانمان را به درجه رفیع شهادت نایل شدند.
روایتی از یکی از مبارزین 18 دی ماه در شهر ری

نوید شاهد شهرستان های استان تهران، مولایی فوق لیسانس ادیان شناسی که متولد 1333 و از فرهنگیان دهه پنجاه و مبارزین انقلاب اسلامی دهه چهل در شهرری می باشند در گفتگو با رسانه ایثار و شهادت نوید شاهد از حال و هوایی هجدهم دی 57 در شهرری برایمان خاطراتی را بیان نمودند در ادامه شما را دعوت می کنم بخشی از این گفتگو را مطالعه نمائید.

نوید شاهد: لطفا خودتان را معرفی نمائید.

مولایی: بسم الله الرحمن الرحیم بنده محمود مولایی هستم از سال 1347 ساکن شهرری شدیم و از همان سال تاکنون در شهرری ساکن بودیم که دوران تحصیل را در مدرسه عظیمیه واقع در خیابان حرم گذراندم و از سال ۱۳۵۵ وارد کادر آموزشی در آموزش و پروش شدم و بعد از ۳۲ سال فعالیت آموزشی و فرهنگی در مدارسی چون شمس پسران، شهید غفاری، شهید مظلوم، میرداماد و … خدمت نمودنم که لازم بذکر است در این سال های شاگردانی همچون حاج محمد غلامرضا زاده که به عنوان قاری و مداح بنام شهرری هستند و نیز شهیدان برنوس، لاله، علیخانی، امینی و صاحب الزمانی توفیق خدمت داشته ام.

در رابطه با معلمین شهید هم بد نیست من اینجا دو خاطره ای عنوان کنم ؛ ما دو تن از معلمین شهیدمان یکی شهید ابوذری و دیگری شهید حجتی بود که هر دو در دبیرستان شهید مظلوم به عنوان مربی تربیتی و دیگری به عنوان معلم درس جغرافیا مشغول انجام وظیفه بودند شهدا را که از جبهه به مدرسه می آوردند که با مدرسه هم یک وداعی داشته باشند سخنرانی و مطالبی را عنوان می کردیم خاطرم هست در یکی از این جلسات که دقیقا نام شهید خاطرم نیست ولی فکر کنم که شهید موسوی، بچه محله شهادت که شهید حجتی در یکی از جمله هاشون عنوان کرد که موسوی رفتی ولی بدان که حجتی هم بدنبال تو خواهد آمد و اتفاقا با اینکه متاهل بود و صاحب دو فرزند، دو سه ماه بعد به جبهه مشرف شد و نهایتا خبر شهادتشان رسید و یا شهید ابوذری که اخوی ایشان ابراهیم هم قبلا شهید شده بود و اخوی دو شهید هست وقتی که به اتفاق هم بهشت زهرا رفتیم و بازگشتیم امدیم در دفتر دبیرستان عنوان که آقای مولایی من به ابراهیم عنوان کردم که همین روزها من به شما محلق خواهم شد و این اتفاق هم افتاد و با اینکه ایشون متاهل و صاحب یک فرزند بود ولی دفاع از وطن را سبک نشمرد و به درجه رفیع شهادت نایل گشت.

مجموعا نمی توانم تصور کنم شخصیت های حقیقی و حقوقی این شهیدان را که هر کدام ویژگی خاص خودشان را داشتند و در یک جمله بخواهم بگویم عاشق انقلاب بودند عاشق ارزش های انقلاب بودند برخلاف بعضی ها که متاسفانه ترویج می کنند که این ها احساسی عمل می کنند و هرگز احساس بر این ها غلبه نداشت بلکه یک روحانیت و معنویت در این ها تجلی پیدا کرده بود و این ها در واقع امور مملکت را خوب می دیدند پاسخ به ندای رهبرشون حضرت امام را خوب درک می کردند و پاسخگو ارزش های دینی و انقلابی بودند.

نوید شاهد: 18 دی 57 در شهر ری چه گذشت؟

مولایی: معمولا مردم شهرری، برای تظاهرات به تهران می رفتند قبل از اینکه جریان هجدهم دی را بیان کنم اجازه بدید مطلبی را عنوان کنم و آن این بود اولین تظاهرات در شهرری توسط آقای مرادی امام جماعت مسجد خیابان شهید صمدی شکل گرفت. بعدازظهر از سمت محله شهید شیخ اکبری و پشت بیمارستان فیروزآبادی شروع کرد به طوری که جمعیت کثیری به همراه او راه افتادند و تا نزدیکی پل سیمان که اونجا چون حکومت نظامی بود سرهنگی من یادم میاد که آمد و از ایشان خواهش کرد اجازه ندید که ما جسارتی به شما بکنیم و تیراندازی صورت بگیرد و همین جا ختم کنید و این در واقع نقطه عطفی شد در تظاهرات مردم شهرری، منتهی عمدتا چون تظاهرات میلیونی در تهران انجام می شد و از خیابان های مختلف به خیابان انقلاب و آزادی می رسید معمولا مردم شهرری عمدتا می رفتد در تهران ولی در هجدهم دی یک عده ای از پیشکسوتان شهر و بزرگان شهر تصمیم گرفته بودند که نطفه این کار را در شهرری به دنبال همان کاری که آقای مرادی انجام دادند نیز منعقد بکنند که البته شکل گسترده تری بخودش بگیرد و نهایتا تظاهرات هجدهم دی، خب آن زمان هم ارتباطات رسانه ای مثل الان نبود زبان به زبان و تلفنی این برنامه هماهنگ شد و یا یادداشت دادند پیغام دادن به هم موجب شد مردم کثیری از شهرری جمع شدند و یادم میاد که در میدان شهرری حکومت نظامی بود و افسران گارد شاهنشاهی حضور داشتند که بعد از یک ساعت که از تظاهرات گذشته بود که بین مردم و نیروهای گارد شاهنشاهی درگیری پیش آمد که چهار نفر از عزیزانمان را به درجه رفیع شهادت نایل شدند (شهید سبزعلی، شهید ملکی، شهید طرق وردی و شهید کوهی نژاد) که در واقع این نقطه عطفی شد که بعد از آن هم ادامه پیدا کرد منتهی تجلی اجتماعات بزرگ در تهران بود و مردم عمدتا مثل الان که مناسبت ها با اینکه در شهرری مستقلا هست ولی در تهران حضور پیدا می کنند.

نوید شاهد: 22 بهمن ماه 57 در شهر ری چه گذشت؟

مولایی: اوج این قضایا در شب بیست و یکم بهمن ماه اتفاق افتاد ، اونجایی که منتشر شد لشگر گارد شاه به نیروی هوایی حمله کرده یک جوش و خروشی در مردم ایجاد کرد و نهایتا منجر به تظاهرات پراکنده و جمعی بیست و یکم بهمن و اوج آن در بیست و دوم بهمن که در بیست و دوم بهمن شهرری از این قضیه مستثنی نبود اما من در رابطه با درگیری ها آرامگاه و این ها اطلاعات زیادی ندارم چون حضور فیزیکی نداشته ام و من در آن زمان در سمت میدان شهدا تهران در منزل یکی از اقوام حضور داشتم ولی آقای اسلامی مهر یا اقا جواد فدائی این ها اطلاعات بهتری دارند که میشه از آن ها پرسید که در واقع مقاومت های بیشتری توسط گارد که خیلی هم مجهز بودند ایستادگی کردند ولی در نهایت موجب پیروزی رزمندگان اسلام شد.

نوید شاهد: جریان ۱۸ دی چه زمانی به اتمام رسید شهدا چگونه تحویل خانواده ها شد و اینکه روزهای بعد در شهر و بازار شهرری چه اتفاقی افتاد؟

مولایی: یک کمیته ای که حاج اصغر سبزعلی و قاسم شفیعی و اقای محمدعلی تقوی راد و تعدادی دیگر این ها تشکیل دادند که یکی از خانه های کوچه حرم که فکر کنم همان خانه سبزعلی بود که پس از تظاهرات جنگ و گریز که من تا انجایی که در خاطرم هست تا غروب و حتی اوایل شب هم کشید که اونجا در واقع مسئول جمع اوری شهدا بودند که کیفیت اینکه کدام شهید رو ابتدا توانستند جمع اوری کنند را که عرض کردم که این کمیته بهتر در جریان هستند . مردم از این روز به بعد منسجم تر شدند و حضورشان در تظاهرات ری و تهران پررنگ تر شد در واقع هجدهم دی موجب این شد که باتوجه مردم ری سبقه دینی و انقلابی که داشتند و الان هم بعد از انقلاب می بنید که ری شهدای بسیاری حتی نسبت به بعضی از استان ها داشتند سرعت بیشتری گرفت در واقع ظلم ستیزی در مردم شهرری بعد از هجدهم دی بیشتر از قبل شد که حتی بعد از آن هم باز تظاهراتی در شهرری انجام شد که من روزهایش در خاطرم نیست.

منبع: سایت ساجدین ری

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده