به مناسبت فرا رسیدن سال میلادی نو، نوید شاهد اقدام به معرفی شهدای زرتشتی کرده است که در ادامه با اولین شهید زرتشتی "مهرداد فرارونی" آشنا می شوید.
معرفی شهدای زرتشتی| شهید مهرداد فرارونی

به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران، جوانان و وطن پرستان زرتشتی دوش به دوش دیگر همرزمان دلیر و جان بر کف ایرانی، با مبارزات و جان فشانی های بی مانند، برای نجات میهن و سرفرازی هم وطنان نشان، از فداکردن جان و مال خود دریغ نکرده اند. زنده نگه داشتن یاد و خاطره این عزیزان و مرور خاطرات خانواده جان باختگان، از انقلاب مشروطیت تا انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی چراغ راه آینده است.

اولین شهید زرتشتی

شهید مهرداد فرارونی، مهرداد متولد 1334 خورشیدی بود. او جوانی خوش برخورد باهوش، درس خوان و در دانشگاه فنی تهران مشغول تحصیل بود. روحیه سیاسی و انقلابی داشت. در بیست و یکم بهمن ماه 1358 خورشیدی به شهادت رسید.

اولین جان باخته ای بود که در سال های اوج گیری انقلاب و جنبش دانشجویی دوش به دوش مردم انقلابی در تظاهرات شرکت می کرد. او در شب نوزدهم بهمن ماه 1357 خورشیدی برای حمایت و پشتیبانی از انقلابی ها از خانه خارج شد و دیگر برنگشت. مهرداد در خانواده ای متوسط بزرگ شد. پدرش اورنگ فرارونی، کارمند وزارت دادگستری و مادرش بدری، خانه دار بود. مادرش یک سال پیش از شهادت مهرداد به دلیل بیماری درگذشته بود. مهرداد یک خواهر به نام شهرزاد داشت که ساکن هلند بود.

مهرداد در دانشگاه در چند رشته قبول شده بود

مهرداد تحصیلات خود را در دبیرستان خوارزمی با نمره های عالی به پایان رسانید. در کنکور شرکت کرد و در چند رشته دانشگاهی قبول شد؛ از جمله مهندسی عمران دانشگاه تهران، حسابداری و مهندسی شرکت نفت. او رشته حسابداری را انتخاب کرد و برای ادامه تحصیلات به انگلستان رفت. ولی نتوانست با محیط آنجا و تنهایی و دوری از خانواده بساز، دوام نیاورد و به ایران برگشت. در دانشگاه تهران در رشته مهندسی عمران ثبت نام کرد. در دوران تحصیل وارد فعالیت های سیاسی و جنبش دانشجویی شد.

مهرداد مرتب در راهپیمایی ها شرکت می کرد

مهرداد وقت خود را با درس و شرکت در جلسات و سخنرانی هایی که آن هنگام در دانشگاه ها رواج داشت می گذراند. تا این که روند انقلاب به اوج خود رسید و مهرداد مرتب در راهپیمایی ها و سخنرانی ها شرکت می کرد. روزی که از خانه خارج شد، دیگر هیچ خبری از او به ما نرسید.

خواهر زاده شهید می گوید: من حدود بیست و سوم بهمن ماه از ابهر که آن جا خدمت سربازی بودم به تهران آمدم. دوباره عکس های جسدها را که در آلبوم ها بود مرور کردیم. بسیار سخت بود که آن همه عکس های جوانان شهید را مشاهده کنیم. جو بسیار ناراحت کننده بود. به هر صورت موفق به پیدا کردن مهرداد نشدیم.

اورنگ فرارونی پدر شهید می گوید: پسرم مهرداد برای شرکت در راهپیمایی های انقلاب که در میدان امام حسین و خیابان فرح آباد در حرکت بودند می رفت. شبی که به خانه نیامد ما فکر کردیم به خانه یکی از دوستانش رفته، اما وقتی روز بعد هم پیدایش نشد نگران شدیم. من به همراه دامادم در پی جستجوی او به سوی میدان امام حسین و خیابان فرح آباد راه افتادیم.

خبری از مهرداد نبود!

از هر کسی که فکر می کردیم شاید او را دیده و یا خبری از او داشته باشد، پرسیدیم. با خانه دوستانش تماس گرفتیم، ولی هیچ کس خبری از او نداشت. او هنگام بیرون رفتن از خانه هچ گونه برگه شناسایی با خود نبرده بود. فقط با یک کاپشن از خانه خارج شده بود. ما نگران بودیم تا درست در روز اول ماه می، روز جهانی گارکر. در آن روز تلویزیون فیلم هایی از روزهای انقلاب نشان می داد.

از راهپیمایی های مردم در میدان امام حسین و خیابان فرح آباد. در فیلم، وانتی را دیدم که انباشته از جسد. در آن میان، مهرداد را هم دیدم که صورتش معلوم بود و یک ملافه سفید را به رویش کشیده بودند، با وجود این باز هم نتوانستم بپذیرم که این جسد مهرداد است. همان زمان به تلویزیون زنگ زدم و از آن ها خواستم که از نزدیک این فیلم را ببینم.

شب نوزدهم بهمن ماه 1357 مهرداد در حوالی میدان فوزیه(امام حسین کنونی) و یا خیابان گرگان هدف تیراندازان قرار گرفته بود. پیکر بی جان مهرداد کف خیابان بود. همه خانواده بسیج شدند و در چند روز اول به دنیا یافتن مهرداد بودند.

منبع: کتاب «یاد سرو ایستاده» روایتی از زندگی «جان باختگان، جانبازان و آزادگان زرتشتی از مشروطیت تا اکنون

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده