برادر شهید "قدرت الله امیر آبادی" می گوید: «برای دیدن برادرم در تهران به خانه آنها رفتم، در تظاهرات و راهپیمایی ها وقتی تیر می زدند بعضی از گلوله ها به دیوار خانه آنها اصابت می کرد. من جلوی قدرت الله را می گرفتم که بیرون نرود، ولی او همراه دوستانش بدون ترس و با شجاعت تمام علی رغم حکومت نظامی به خیابانها می رفت و به یاری مردم می پرداخت»

به گزارش نوید شاهد اصفهان: شهید قدرت الله امیر آبادی در یک روز زیبای پاییزی سال 1338 هجری شمسی، پنجم مهرماه در روستای عمرو آباد از توابع شهرستان شهرضا، کودکی در خانواده ای متدین و مذهبی چشم به جهان گشود.

کودکی در دامان اهل بیت

پدرش کربلایی غلامعلی، خادم الحسین بوده و وقتی دسته های عزاداری از روستاهای دیگر به  خانه  ایشان می رفتند، او با شعرها ومداحی های زیبایی که می دانست از عزاداران استقبال می نمود. صدای دلنشینی داشته و سحرهای ماه رمضان به سحر خوانی می پرداخته و همواره مردم را به تقوی الهی دعوت می کرد و همه به او احترام می گذاشتند. مادرش سیده علویه ماه بیگم منزوی از اولاد حضرت زهرا(س) زن باتقوا و با ایمانی بود.

تربیت الهی

قدرت الله در دامان چنین پدر و مادری رشد کرد و بزرگ شد. قدرت اله از سنین نوجوانی برای امرار معاش خانواده به همراه پدرش همواره در کار و تلاش بود. در سال 1345 بود که به کلاس اول ابتدایی رفت. دوران تحصیلات ابتدایی و نیمی از راهنمایی را در زادگاهش عمروآباد گذراند تا اینکه در سال1350 به همراه برادرش به تهران رفت و به کار تعمیر وسایل برقی مشغول شد. در کنار کار به تحصیل نیز پرداخت و مدرک سیکل خود را گرفت او تحت حمایت برادرش در تهران بود.

او عاشق امام و وطن بود و شوری انقلابی در سر داشت. در تظاهرات و راهپیمایی های حین انقلاب همواره فعال و موثر بود.

در اوج درگیریهای انقلابی مردم تهران، قدرت الله در یک خانه اجاره‌ای به همراه برادر دیگر خود زندگی می کرد و مادر در روستا نگران و بی تاب پسرانش.

مردی که مظهر شجاعت بود

مظهر شجاعت

برادر شهید می گوید: «من برای دیدن برادرانم در تهران به  خانه آنها رفتم، در تظاهرات  و راهپیمائی ها وقتی تیر می زدند بعضی از گلوله ها به دیوار خانه آانها اصابت می کرد. من جلو قدرت الله را می گرفتم که بیرون نرود، ولی قدرت اله همراه دوستانش بدون ترس و با شجاعت تمام علی رغم حکومت نظامی به خیابانها می رفت و به یاری مردم می پرداخت»

متدین بودنش زبانزد بود همیشه از غیبت کردن به شدت نفرت داشت و اقوام را از این عمل بر حذر می داشت.

نماد اخلاق وصداقت

بسیار با اخلاق، مهربان و راستگو بود و به سالخوردگان خیلی احترام می گذاشت؛  همسرش هم  این نکته را بارها بر زبان آورده بود و راستگویی و مهربانی اش را برترین حسنش می دانست و آنقدر اخلاق خوبش را تائید می کرد که می گفت: به خدا قسم هرچه در باره شهدا می گویند راست است، چون من خود به عینه دیده ام.

خیلی خلاق و با استعداد بود و به کارهای هنری علاقه زیادی داشت به تعمیر وسایل برقی و نوشتن خط و نقاشی روی شیشه مسلط بود. که حتی یک رادیوی دست ساز هم خودش ساخته بود.

 سال 1357 گواهینامه اش را گرفت و گاهی اوقات به عنوان راننده ماشین، امرار معاش می کرد. درسال1359 بود که به خدمت در زیر پرچم احضار شد و پس از گذراندن دوران آموزشی از طرف ژاندارمری  به جبهه اعزام شد.

  سال 1360، در فصل بهار در هفتمین روز از ماه اردیبهشت در سن 22سالگی پیمان عقد ازدواجش را بنابر سنت پیامبر اسلام بست. همسرش از اقوام و از خانواده ای متدین و با تقوا بود.

مظهر شجاعت

لحظات پرواز

شهید امیرآبادی سرانجام 25مهرماه 1360 در منطقه عملیاتی چغالوند در جبهه غرب کشور در کرمانشاه بر اثر اصابت ترکش به سرش به درجه رفیع شهادت نایل آمد. پیکر پاکش را به زادگاهش انتقال دادند و در گلستان شهدای زادگاهش به خاک سپردند.

شهید قدرت اله امیرآبادی اولین شهید منظریه بود که با رفتار و گفتار خود  تا ابد در دلهای مردم جاودانه ماند.

منبع: بنیاد شهید شهرستان شهرضا

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده