شهید «محمدرضا احضار نیکویی» در وصیت نامه اش نوشته است؛ امت شهید پرور می خواهم که جبهه را خالی نگذارند که الان به گفته امام عزت و شرف ما در گرو همین جنگ است و غیر از جنگ به هیچ مسئله ای فکر نکنند و بردبار باشند و مسئله دیگر این است که امام و یارانش را یاری کنند و روحانیت در صحنه باشد و از صحنه خارج نکنند.
اکنون مهمترین مسئله چیست؟

به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛ شهید محمد رضا احضار نیکویی/ بیستم فروردین 1346، در شهرستان ورامین به دنیا آمد. پدرش محمدرسول، فروشنده بود و مادرش نیره سادات نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. چهاردهم اسفند 1362، در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکرش مدتی در منطقه بر جا ماند و چهاردهم تیر 1376 پس از تفحص، در گلستان شهدای حسین رضای زادگاهش به خاک سپرده شد.

وصیت نامه ای پر محتوا از شهید «محمدرضا احضار نیکویی» در دست داریم که در سالروز شهادتش می خوانید؛

بسم الله الرحمن الرحیم

"من یطلب الشهادت صادقا اعصینا و تصبیه "

" کسی که از روی صدق و صفا و حقیقت طالب شهادت باشد و از صمیم قلب در پس آن باشد خداوند اجر و پاداش شهادت را به او خواهد داد "

با سلام و درود بیکران به امام زمان (ع) و نایب بر حقش خمینی بت شکن و معلولین و مجروحین جنگ و امت شهید پرور ایران و تمام شهیدان راه اسلام و حق و آزادی از کربلای حسینی گرفته تا کربلای خمینی . خدمت پدر و مادر و برادران و خواهرانم یک به یک سلام عرض می کنم و سلامتی و سعادت شما را از خداوند باری تعالی خواستارم و از یک یه یک شما طلب بخشش میکنم.

مخصوصا شما پدر و مادرم که خیلی زحمت برایم کشیده اید وبه هیچ عنوان زحمات شما قابل جبران نیست و اگر تا کنون اشتباهی از من سرزده ، امیدوارم مرا ببخشید و امیدوارم با صبر و بردباری خود مشت محکمی بر دهان تمامی منافقین بکوبید.

اکنون مهمترین مسئله چیست؟

پدر جان و مادر جان شهادت راهی است که امام حسین (ع) که پیشوای ما است این راه را رفت و اگر خداوند قبول کند می خواهم من راه او را ادامه بدهم ، مبادا ناراحت شوید ! چه بسا در این امت حزب اله خانواده هایی هستند هفت شهید داده اند و خون من از عزیزان که الان خون می دهند رنگین تر نیست و همین طور که خداوند در قرآن کریم فرمود:  «ان الله یحب الصابرین» .خداوند همیشه صبرکنندگان را دوست دارد.

ای پدر و مادر عزیز من، همچنین شهیدانی که به لقاء الله پیوستند من هم امانتی بودم در نزد شما و حالا شما این امانت خدا را به خوبی تربیت کردید و حال اکنون وقت آن رسیده است که امانت خدای خود را پس دهید. مادرم و خواهرم از شما می خواهم که زینب وار زندگی کنید البته من خیلی کوچکتر از آن هستم که برای این ملت پیام بدهم.

ولی از این امت شهید پرور می خواهم که جبهه را خالی نگذارند که الان به گفته امام عزت و شرف ما در گرو همین جنگ است و غیر از جنگ به هیچ مسئله ای فکر نکنند و بردبار باشند و مسئله دیگر این است که امام و یارانش را یاری کنند و روحانیت در صحنه باشد و از صحنه خارج نکنند. در خاتمه از همه کسانی که به آنها بدی کردم یا آنان را ناراحت کردم حلالیت می طلبم و از خداوند طلب بخشش می کنم و می خواهم که تمام گناهانم را ببخشد.

پدر و مادر جان باز هم از شما می خواهم که هیچ گونه ناراحتی از خود نشان ندهید و اگر بدی کردم مرا ببخشید. این وصیت نامه را من در یکی از اردوگاههای جبهه های جنوب کشور می نویسم در تاریخ نهم اسفند 1362. در ضمن هرجاکه خواستید مرا دفن کنید و امام را دعا کنید.

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار/ به امید پیروزی اسلام و آزادی کربلا و نابودی کفر جهانی

منبع: مرکز اسناد اداره کل بنیاد شهید شهرستان های استان تهران

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده