۱۱ سال مشکی پوشی به یاد شهید/ ۱۰ دی برگ زرینی در تاریخ ورامین
شهید مسعود میرزایی/ متولد
۱۰ مرداد ۱۳۳۴ در منطقه تهراننو بود، اما اصالتاً اهل پونک ورامین است. پدرش حاجمحمد
حسین کارمند شهردای ایوانکی بودهاند. آن موقع مسعود کاری نداشت
و تحصیلات او در حد سیکل در هنرستان بود. او هنگامی که خدمت سربازی را در نیروی هوایی میگذراند
با توهین یکی از افسران نیروی هوایی مواجه میشود و همین باعث فرار او از خدمت میشود. پدرش با
دیدن این شرایط سرمایهای به او داد و ابتدا کارخانه ماکارونی ساخته و سپس به ساخت
و ساز خانه در منطقه زیباشهر قرچک پرداخت. در مهرماه ۵۷ پیوند ما سرگرفت و با
هم ازدواج کردیم، البته در دورن نامزدی هر دو فعالیتهای سیاسی علیه رژیم انجام میدادیم. هردویمان
یک دوربین داشتیم که به بهشتزهرا میرفتیم و از شهدا عکس میگرفتیم، مسعود عکسهای
شهدا را چاپ میکرد و به بهانه گرفتن دارو در داروخانهها پخش میکرد و مردم رااز
جنایت شاه آگاه میساخت.
از ۲۹ مهرماه ۵۷ که زندگی مشترکمان آغاز شد و تنها ۷۲ روز طول کشید، در منزلمان مقابل خیابان سیلوی ورامین زندگی میکردیم و شهید کریمی در همسایگی ما قرار داشت. ما هر روز غسل شهادت میکردیم و با یک سبد غذا به بهشتزهرا میرفتیم. در آن زمان مدارس تعطیل بود. روز دهم دیماه ۵۷ ما غسل شهادت کردیم و قصد داشتیم با پیکان سفید رنگی که هدیه ازدواج پدر همسرم بود به بهشت زهرا برویم.
وقتی از منزل خارج شدیم، مسعود مشاهده کرد چرخهای عقب ماشین پنچر شده است. مسعود برای پنچرگیری قرار شد به مرکز شهر برود. وقتی می بیند مردم برای راهپیمایی از حسینیه بنی فاطمه به میدان مرکزی شهر (میدان امام خمینی) در حال حرکت هستند، و شهید حسن کریمی را عوامل شاه مورد هدف قرار میدهند، در این شرایط بود که مردم برای اجازه تشییع به شهربانی میروند، اما شهربانی شهر فقط تشییع بدون شعار را قبول میکند و مسعود نیز به صف تشییع کنندگان میپیوندد و با سر دادن شعار «این سند جنایت پهلوی است» جنازه شهید کریمی را تشییع میکند.
شهید کریمی را در این حادثه سروان مقصود واحدی و همسرم را عباس نوروزی مورد هدف قرار میدهند، مسعود دستش را روی زخم میگذارد و به عباس نوروزی میگوید درست است که تو مأموری و معذور، اما تیر هوایی شلیک کن، که در این لحظه نوروزی یک تیر دیگر به مغز او شلیک میکند و او را در جلوی امامزاده کوکب الدین واقع در خیابان شهدای فعلی به شهادت میرساند.
بعد از حادثه بالگردهای گارد شاه از تهران به ورامین آمدند. در این هنگام به خانواده شهید کریمی خبر دادند که همسرت مورد اصابت گلوله قرار گرفته و مردم جنازه شهید کریمی را از این خانه به آن خانه و از این روستا به روستای دیگر انتقال میداند تا مبادا به دست ساواک بیفتد تا اینکه بدن شهید کریمی در تهران و به منزل برادرش انتقال یافت.
ما در منزل همیشه دو گالن بنزین در حیاط نگهداری میکردیم و مسعود میگفت اینها باید ذخیره باشد تا وقتی شاه رفت و بنزین نداشتیم، مجسمهاش را پایین بیاوریم. آن روز پس از تیراندازی مسعود را به مطب دکتر موسوی از پزشکان قدیمی ورامین بردند و از آنجا با یک آمبولانس به سوی تهران میفرستند.درست روبهروی خیابان بختیاری (محل سکونتمان) بنزین آمبولانس تمام میشود و مسعود که هنوز میتوانسته صحبت کند نشانی منزل را به تکنسین آمبولانس میدهد و میگوید به در منزل ما برو و بگو بنزین برای مجروحین میخواهم تا به شما بنزین بدهند.
وقتی در حال دلداری به خانواده شهید کریمی بودم و از شهادت مسعود بیخبر؛ آن مرد جلو آمد و گفت خانم بنزین دارید؟ برای مجروح میخواهم. من خودم تا پای آمبولانس رفتم و چون شیشه آن رنگی بود داخل آن را ندیدم و آمبولانس رفت.
شب هنگام حکومت نظامی در شهر اعلام شد و سربازها تا صبح روی دیوارهای حیاط منزل شهید کریمی که در مجاورت منزل ما بود راه میرفتند. فردا صبح به شهربانی رفتم و از آنها سراغ مسعود را گرفتم اما آنها اظهار بیاطلاعی کردند. تا اینکه متوجه شدیم پس از انتقال پیکر مسعود به بیمارستان هفت تیر او در آنجا به شهادت رسیده است و دو نفر از نزدیکان ما با پرداخت ۲ هزار تومان پول تیر شلیک شده پیکرش را از بیمارستان تحویل گرفته و به پونک انتقال دادند. در آنجا در یک باغ بدنش را غسل داده و در امامزاده طاهر و مطهر خیرآباد ورامین به خاک سپردیم.
شهید میرزایی داماد ۷۵ روزه بود که به دست مأموران شاه به شهادت رسید و به عنوان یکی از شهدای پیشگام در انقلاب اسلامی محسوب شد
همسر شهید مسعود میرزایی افزود: دشمن از بزرگداشت شهدا و تعمیق و گسترش فرهنگ شهید و شهادت ناراحت و عصبانی می شود و این امر نشان دهنده تأثیر بالای گرامیداشت یاد و خاطره شهدا است.
وی با تشریح برخی از ویژگی های شهید میرزایی ادامه داد: شهید میرزایی داماد ۷۵ روزه بود که به دست مأموران شاه به شهادت رسید و به عنوان یکی از شهدای پیشگام در انقلاب اسلامی محسوب شد.
همسر شهید میرزایی اضافه کرد: خون شهید میرزایی و همرزمان وی بود که درخت نهضت اسلامی ملت ایران را بارورتر کرد و تنها با گذشت یک ماه از شهادت همسرم، انقلاب اسلامی به پیروزی رسید.
وی عنوان کرد: شهید میرزایی در دهم دی ماه سال ۵۷ در درگیری مأموران شاه با مردم به همراه شهیدان شیرازی و کریمی به شهادت رسید و نام ویادش برای همیشه تاریخ جاودانه شد.
همسر شهید میرزایی تأکید کرد: پس از شهادت شهید میرزایی، دوستان وی به دلیل اینکه مسعود تازه داماد بود، اقدام به برپایی حجله کردند که مأموران رژیم پهلوی آن را شکستند.
خدام با اشاره به این نکته که یاد و خاطره مسعود همچنان در ذهن و یاد وی زنده است، گفت: ۱۱ سال به یاد مسعود مشکی پوشیدم و ازدواج نکردم و امروز نیز ادامه دادن راه شهدای ۱۰ دی ۵۷ را وظیفه خود می دانم.
مأموران رژیم پهلوی حتی اجازه ندادند که شهید میرزایی در غسالخانه خیرآباد ورامین شسته شود و این امر اوج غربت و مظلومیت این شهدا را به نمایش گذاشت
همسر شهید میرزایی یادآور شد: شهید میرزایی در اوج غربت و مظلومیت به شهادت رسید، به طوری که اجازه نمی دادند تا شهید حماسه ۱۰ دی ۵۷ دفن شود.
وی تأکید کرد: مأموران رژیم پهلوی حتی اجازه ندادند که شهید میرزایی در غسالخانه خیرآباد ورامین شسته شود و این امر اوج غربت و مظلومیت این شهدا را به نمایش گذاشت.
همسر شهید میرزایی یادآور شد: امروز باید جوانان و آینده سازان ایران اسلامی به خوبی با این وقایع و رخدادها آشنا شوند و بدانند که انقلاب اسلامی یک امانت گرانبهایی محسوب می شود که به آسانی به دست نیامده و باید از آن پاسداری کرد.
وی ادامه یافتن راه و مسیر شهدای انقلاب اسلامی را مهم دانست و گفت: همسران و خانواده های معظم شهدا انتظاری که از مردم دارند، آن است که راه و مسیر شهدای انقلاب اسلامی با قوت ادامه پیدا کند تا دشمن نتواند به اهداف خود برسد.
گفتنی است دهم دیماه ۵۷ نقطه درخشانی در تاریخ ورامین است و در این روز سه نفر از مبارزین انقلابی این منطقه به نامهای شهیدان حسن کریمی، محمد حسین شیرازی و مسعود میرزایی در حمله نیروهای رژیم پهلوی به راهپیمایی کنندگان ورامینی به شهادت رسیدند.