به مناسبت سالروز ولادت وصیت نامه شهید منتشر شد
مادرجان مرا حلال کن و مثل کوه استوار باش و پایدار اگر رشته های کوه از هم جدا و متلاشی شدند تو از جایت تکان مخور و پایدار باش همچون زهرا سلام الله علیه در سختی ها صابر و صبور باش، زیرا خدا با ماست و راه ما، راه خدا و انبیا و اولیاست و از زحماتی که برای من بنده حقیر خدا کشیدی، از شما متشکرم و حلالیت می خواهم. در دامان پاکت پرورش یافتم و در راه خدا جهاد کردم و شهادت را در آغوش گرفتم.
هچون حضرت زهرا(س) صابر و صبور باش

به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛ شهید ابوالفضل باقری عزیز آباد/ شانزدهم دی 1348، در شهرستان ری به دنیا آمد. پدرش قاسم، در کارخانه سیمان کارگری می کرد و مادرش پری نام داشت. دانش آموز اول متوسطه بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و یکم فروردین 1366، با سمت تک تیرانداز در شلمچه بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شکم، شهید شدم. مزار وی در بهشت زهرای شهرستان تهران واقع است.

فرازی از وصیت نامه پر بار شهید «ابوالفضل باقری عزیز آباد» را در سالروز شهادتش می خوانید؛

بسمه تعالی

شهید نظر می کند به وجه الله

بار الها چطور قلم بدست گیرم و چطور سخن گویم و چطور بیاندیشم.

بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و با سلام بر منجی عالم بشریت مهدی موعود (عج) و نایب مهدی، روح مهدی، سخن مهدی، یار مهدی و محبت مهدی، خمینی بت شکن روحی و ارواحنا لهم فدا و بر مستضعفان جهان و خانواده شهدا و رزمندگان اسلام.

بار الها من انسانی ضعیف هستم و جز تو کسی را ندارم و دستم کوتاه و تهی است و به جز مهمانی تو به مهمانی دیگر نیامدم و جز به تو به کسی دل ندادم و امیدی جز تو نیست. بار الها مرا در آن دنیا در برابر شهدایت خجل و روسیاه مکن، زیرا بسیار مشکل است که در برابر سربازانت و یاران آقا ابا عبد ا... و شهدا سر شکسته شوم، پس مرا مدیون خون شهدا نمیران و همچون شهدا سر افرازم کن.

و حال سخنی با مادرم دارم؛

مادرجان مرا حلال کن و مثل کوه استوار باش و پایدار اگر رشته های کوه از هم جدا و متلاشی شدند تو از جایت تکان مخور و پایدار باش همچون زهرا سلام الله علیه در سختی ها صابر و صبور باش، زیرا خدا با ماست و راه ما، راه خدا و انبیا و اولیاست و از زحماتی که برای من بنده حقیر خدا کشیدی، از شما متشکرم و حلالیت می خواهم. در دامان پاکت پرورش یافتم و در راه خدا جهاد کردم و شهادت را در آغوش گرفتم.

و حال پدرم سلام علیکم، شما بودی که مرا علی وار پرورش دادی و خوب تربیت کردی و به راه خدا و قرآن راهنمایی کردی و از زحماتی که برای من کشیدی اگر چه زحماتت که کشیدی بی شمار است ممنون هستم و بعد از شهادت من علی وار باش و علی وار سخن بگو و علی وار صبر کن و علی وار راهم را ادامه بده که راه خداست، باشد که مورد شفاعت آقا ابا عبدالله قرار گیرید، مرا حلال کن و من امانتی از نزد خدا بودم و باید باز گردم به سوی معبودم.

و حال سخنی با خواهرم دارم؛

خواهرم چند سخنی از من حقیر بپذیر که ابتدا حجابت را حفظ کن و حجاب تو مثل خونی است که من در جبهه ریخته ام و اگر در طول برادری و خواهری ما چنانچه در غیاب یا حضور شما خلافی از من سر زده و یا شما را آزار داده ام به بزرگی خود و خدای خود مرا ببخشید، بعد از شهادت من حقیر، برادرانم، همچون علی اکبر و علی اصغر مرا به خاطر داشته باشید همانطور که من شما را به خاطر داشتم. مرا به یاد آرید همانطور که شما را به یاد می آورم. بدگوییهای مرا خورده نگیرید عاجزی بودم در نزد شما که رفتم خواهرم همچون زینب و ام لیلا باشد و بعد شهادتم راهم را ادامه دهید و به انقلاب و امام امت یاری دهید، یار شهداو انقلاب و امام و مستضعفان باشید.

از طرف من از همه دوستان و آشنایان حلالیت بطلبید. برادران بسیج سنگرهای مساجد را پر کنندو امام را یاری دهند . از کلیه فامیلهایم و کسانی که از قلم افتاده اند طلب مغفرت میکنم و امیدوارم که مرا حلال کنید، برای رضای خدا هر اشتباهی از من دیده اید به بزرگی خود مرا ببخشید.

در پایان دعا به جان امام را فراموش نکنید / خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار

و السلام علی من اتبع الهدی / ابوالفضل باقری

منبع: مرکز اسناد اداره کل بنیاد شهید شهرستان های استان تهران
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده