در سی و دومین سالگرد شهادت وصیت نامه شهید «مهران محمدی» منتشر شد؛ +دستخط شهید
آنهایی که ایمان آوردند، کارهای نیک و شایسته کردند آنان اهل بهشتند و در بهشت جاوید همیشه ماندگار خواهند بود. سپاسگزاری می کنم ای خدا از تو که بنده هایی آفریدی و در راه تو همچنان پیش تازی می کنند و پیش می روند به سوی دشمن تا دشمنان دین تو را نابود کنند. بارالهی رزمنده هایی که در راه تو می جنگند می بینم که چه با ایمان و مخلصانه در جبهه ها روحیه ای عالی دارند و آرزو دارند که هر چه سریع تر پیروزهایی نصیب شان بگردند. تا خشنود باشی.
رزمندگان با قوای «معنوی» در میدان جنگ پیشتازی کردند

به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛ شهید مهران محمدی/ بیست و هفتم مهر 1346، در شهرستان ورامین دیده به جهان گشود. پدرش مسعود، کارمند اداره بازرگانی بود و مادرش فاطمه نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و ششم دی 1365، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شکم، دست و پا، شهید شد. پیکر او را در گلزار شهدای سید فتح الله زادگاهش به خاک سپردند.

وصیت نامه ناب و خواندنی از شهید «مهران محمدی» به یادگار مانده است که در ادامه می خوانید؛

بسم الرب الشهدا و الصدیقین

با عرض سلام به رهبر کبیر انقلاب آیت الله العظمی امام خمینی و امت شهید پرور و غیور ایران

آنهایی که ایمان آوردند، کارهای نیک و شایسته کردند آنان اهل بهشتند و در بهشت جاوید همیشه ماندگار خواهند بود. سپاسگزاری می کنم ای خدا از تو که بنده هایی آفریدی و در راه تو همچنان پیش تازی می کنند و پیش می روند به سوی دشمن تا دشمنان دین تو را نابود کنند.

بارالهی رزمنده هایی که در راه تو می جنگند می بینم که چه با ایمان و مخلصانه در جبهه ها روحیه ای عالی دارند و آرزو دارند که هر چه سریع تر پیروزهایی نصیب شان بگردند. تا خشنود باشی.

پروردگار منان می دانند که هر چه می شود و واقعاً درک می کنند که این جهان اول ارزشی ندارد و پوچ است و آمده اند تا بجنگند تا بتوانند که توشه ای برای جهان دوم و آخرت خود جمع کنند. ای کاش من می توانستم که مثل آنها باشم. ولی من کوچکتر از آن هستم که مثل آنها باشم.

رزمندگان با قوای «معنوی» در میدان جنگ پیشتازی کردند

هنوز خدایا، کاری ارزش داری نکرده ام که بتوانم مثل آنها باشم. چون برادرهای رزمنده واقعاً بنده هایی پاکی هستند که آمده اند دفاع کرده اند. از نوامیسشان و خاک میهن عزیزشان. ای خدای عزیز پس من را ببخش که گناهانی بزرگ انجام داده ام که قابل بخشش تو نیست.

ای خانواده عزیز و ای همسایه عزیز و ای دوستان عزیزم من را ببخشید که شما را اذیت کرده ام و شما را از دست خود ناراضی کرده ام من از شما خواهش می کنم که حلالم کنید و من بنده حقیری هستم که خانواده خود را از خود اراضی کرده ام و واقعاً پشیمان بوده و توبه کردم.

خدایا اگر این ها من را حلال کردند از تو خواهش می کنم من را ببخش و بیامرز. خدایا از تو تشکر می کنم که این همه نعمتها و فرصتها را دادی که ما از آن استفاده کنیم ولی من قدر آنها را ندانسته ام. ولی حال پشیمان هستم و از این لحظه تا لحظه های آخر از تو تشکر می کنم و سپاس می گویم از تو ای پروردگار متعال.

ای برادر و خواهر عزیزم؛ اگر شما را آزار داده و شما را با نگاهش بد و با اسنی بد گرفتن نگاه کردم من را ببخشید تا خدا از من راضی باشد.

خدایا، خدایا تا انقلاب مهدی(عج) خمینی را نگهدار/ بنده حقیر/ وصیت نامه مهران محمدی/ سی ام آذر 1365/ امضاء

رزمندگان با قوای «معنوی» در میدان جنگ پیشتازی کردند

منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات/ شهرستان های استان تهران

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده