وصیت نامه «شهید یوسف قوجالو» از خطه ملارد را می خوانید؛+ دستخط شهید
پدرجان قبل از خداحافظی می خواستم بگویم که مرا حلال کنی چون هفده سال برای من زحمت کشیده ای و من بعداز هفده سال یک تکه کاغذ برایت باقی می گذارم و از شما عاجزانه تقاضا میکنم که مرا حلال کنی چون قرآن کریم می فرماید رضای خدا مطابق با رضای والدین است. پدر جان خداحافظ مادرم سلام مادر جان یوسف تو میرود تا راه بسته شده کربلا را به روی عاشقانش باز کند یوسفت میرود تا به علی اکبر حسین بگوید که من هم امام خود را یاری کردم.
میروم تا راه بسته شده کربلا را به روی عاشقانش باز کنم

به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛ شهید یوسف قوجالو/ سوم تیر 1347، در روستای خرقان از توابع شهرستان بوئین زهرا به دنیا آمد. پدرش محمد، کشاورز بود و مادرش نرگس نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. یکم خرداد 1367، در ماووت عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار وی در گلزار شهدای بی بی سکینه شهرستان شهریار واقع است.

وصیت نامه پر بار از شهید «یوسف قوجالو» را در سالروز شهادتش می خوانید؛

بسم الله الرحمن الرحیم

با حمد وسپاس خدای را که مارا آفرید وبه ما آنچه نمیدانستیم آموخت وبا سلام به ولی عصر صاحب اصلی ما ونائب برحق او امام خمینی قصد این نداشتم که وصیتی کرده باشم اما طبق وصیت رسول اکرم به حضرت علی که میفرماید یا علی هرکه وقت مرگ وصیت خوب وکامل نکند در مروت او نقصانی وجود دارد وبه شفاعت اهل بیت نائل نمیگردد.

وحقیر هم آنچه در عمر خود تجربه کردم به شما بازگو می کنم وای برادران وخواهران امام عزیز را تنها نگذارید ودستوراتش مو به مو اجرا کنید جبهه هارا خالی نگذارید که جنگ اسلام وکفر است ومن افتخار میکنم به این که توفیق جبهه آمدن راداشتم.

و بالاخره خدا چنین خواسته است که ما بیاییم جبهه وشهید شویم وامانمیدانم لیاقت شهید شدن را داشتم یا نه وای خدا آن روز نرسد که ما باشیم وامام نباشد وای جوانان نکند در رختخواب ذلت بمیرید که حسین در میدان نبرد شهید شد وای جوانان مبادا در غفلت بمیرید که علی در محراب عبادت شهید شد.

میروم تا راه بسته شده کربلا را به روی عاشقانش باز کنم

و مبادا در حال بی تفاوتی بمیرید که علی اکبر حسین در راه حسین و با هدف شهید شدوای پدران و مادران مبادا رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری کنید فردا در محضر خدا نمیتوانید جواب زینب کبری را بدهید که تحمل هفتاد و دو تن شهید را نمود همه مثل خاندان وهب جوانانتان را به جبهه بفرستید.

وحتی جسد اورا هم تحویل نگیرید زیرا مادر وهب فرمود سری را که در راه خدا داده ام پس نمیگیرم برادران استغفار ودعا را از یاد نبرید که بهترین درمانها برای تسکین دردهاست و همیشه بیاد خدا باشید و در راه او قدم بردارید وهرگز دشمنان بین شما تفرقه نیاندازند وشما را از روحانیت متعهد جدا نکنند که اگر چنین کردند روز بدبختی مسلمانان وروز دفن اسلام و روز جشن ابر قدرتهاست حضورتان در جبهه های حق علیه باطل ثابت نگهدارید.

میروم تا راه بسته شده کربلا را به روی عاشقانش باز کنم

واز اینجا رهبر عزیزم عهد میبندم تا آخرین قطره خونم سنگر اسلام را ترک نخواهم کرد با خداوند بزرگ عهد وپیمان میبندم که در تمام کربلاها ودر تمام عاشورا ها حسین زمان را یاری کنم وسنگر حسین را خالی نکنم تا هنگامی که همه احکام الهی واسلام در زیر پرچم اسلامی امام زمان به اجرا در آید.

میروم تا راه بسته شده کربلا را به روی عاشقانش باز کنم

سخنی با پدر ومادر عزیزم؛

پدرجان قبل از خداحافظی می خواستم بگویم که مرا حلال کنی چون هفده سال برای من زحمت کشیده ای و من بعداز هفده سال یک تکه کاغذ برایت باقی می گذارم و از شما عاجزانه تقاضا میکنم که مرا حلال کنی چون قرآن کریم می فرماید رضای خدا مطابق با رضای والدین است.

پدر جان خداحافظ مادرم سلام مادر جان یوسف تو میرود تا راه بسته شده کربلا را به روی عاشقانش باز کند یوسفت میرود تا به علی اکبر حسین بگوید که من هم امام خود را یاری کردم.

مادرجان از شما طلب مغفرت میکنم خداحافظ مادر جان وای برادران عزیزم ولی الله اسماعیل علی جبهه ها را خالی نگذارید ارگانهای انقلابی را پر کنید مخصوصا بسیج را خالی نکنید و نگذارید مادرم جای خالی مرا احساس کند و امام را تنها نگذارید.

برادرانم خداحافظ وای خواهران عزیزم فرزندانتان را در راه اسلام تربیت کنید وزینب گونه در مرگ من ناراحت والسلام علی من الطبع الهدی/ بیستم اردیبهشت 64 بنده حقیر یوسف قوجالو

منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات/ شهرستان های استان تهران
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده