دستخط شهید«حمیدرستمی» در قالب «خداشناسی»

انسان بعضی از مطالب را بدون اینکه از خارج تبلیغی روی آن بشود درک مبکنه از جمله این مطالب توجه به خداست که باطناً هر انسانی خدا را قبول دارد، اگر چه در ظاهر لجاجت کند مانند فرعون که ادعای خدایی داشت و میگفت: من خدا هستم ولی در موقع غرق شدن در رود نیل گفت: خدا!

برای روشن مطلب به این مثال توجه کنید هنگامیکه زنگ اخبار منزل به صدا در می آید هر کسی از شنیدن شهدای زنگ مطالب زیر را می فهمد.

1- کسیکه زنگ میزند حتماً آدم است زیرا غیر از انسان هیچ موجودی زنگ نمیزند.

2- به طور قطع کار دارد زیرا انسان بیهوده مزاحم کس نمی شود.

3- وقت شناس است و اما در وقت سحر یا وقتیکه کس در منزل نیست زنگ میزند.

4- بلند قد است برای اینکه کوتاه قد نمیتوان شاستی زنگ را فشار دهد.

5- با شعور است چون اگر بی شعور بود زنگ را پی در پی فشار می داد.

نتیجه: این مطالبی را که از صدای زنگ فهمیده می شود احتیاجی به مدرسه و دانشگاه ندارد، نتیجه آنکه وقتیکه از یک اثر جزئی یعنی صدای زنگ ما این همه مطالب را درک می کنیم، آیا از آثاری که در عالم موجود است مانند (خورشید، ستاره، کوه و دریا) پس به آفریننده حکیم و قادر و توانا نمی بریم؟ مسلماً چرا!

برای خداشناسی بهترین راه و ساده ترین طریق همانست که فطرت ما بدان توجه دارد و آن اینست که هر پدیده ای آفریننده ای لازم دارد و هیچ پدیده ای بدون علت نیست. به چند مثال زیر توجه کنید؛

1- اگر یک قلم را پهلوی یک کاغذ سفیدگذاریو بعد ببینیم که روی آن نوشته شده است عقل ما میگوید شخص باسوادی این کار را کرده است.

2- اگر نقشه ای ملاحظه کرده باشیم عقل ما میگوید که یک نفر نقاش ماهر اینکار را کرده است. آیا میشود گفت: یک عکس خروس که احتیاج به یک نقاش زیردست دارد خود آن نقاش آفریننده ای لازم ندارد؟ مسلماً خیر. بلکه تمام پدیده های این جهان آفرینش از انسان و حیوان و ستارگان و کهکشانها و غیره را همه را خدا آفریده است.

3- روزی پیامبراکرم(ص) به پیر زنی که در حال رسیدگی بود فرمود خدا را چگونه شناختی پیرزن دست خود را از چرخ دستی برداشت چرخ از کار افتاد، گفت: از این چرخ خدا را شناختم زیرا چرخ کوچک من گرداننده لازم است ولی آیا جهان با این عظمت گرداننده نمی خواهد، مسلماً چرا!