زندگی نامه پاسدار شهید «محمد تقی پورمنفرد»/ قسمت اول
الحمدلله رب العالمین وصلوه و السلام علی رسول ا... و آله االطاهرین علیهم السلام .
سلام بر پیامبران خدا و ائمه معصومین صلوات ا... علیهم که چراغهای راه هدایت هستند و ما را بسوی نور و صراط مستقیم راهنمائی فرمودند و درود بر منجی بشریت حضرت مهدی ( عج ) روحی و ارواح العالمین له الفداء و بر نایب برحقش ولی فقیه زمان و رهبر انقلاب اسلامی امام رحمت و محور وحدت حضرت امام خمینی مدظله العالی .
سلام بر شهدا که در راه اهداف عالیه اسلام از جان گذشتند و به معبود خود پیوستند . خواستیم که مقدمه ای بر این یادواره بنویسیم اما دیدیم که بقول خود برادر شهیدمان صحبت از شهادت و شهید صحبت کوچکی نیست تا همه کس بتوانند از پسش بر بیایند.
و هر کس این شایستگی و لیاقت را ندارد که از شهید حرف بزند لذا بهتر دیدیم که مقدمه را هم از زبان خودش بنویسیم.
برادر شهید محمد در تابستان سال گذشته ( سال 1360 ) بر زندگی یکی از برادران شهید مقدمه کوتاهی نوشته که عیناً نقل می شود : در دنباله خط خونین انقلاب اسلامی که از هابیل شروع و تا به حسین ( ع ) رسید و از حسین ( ع ) به خمینی و تا انقلاب جهانی حضرت مهدی ( عج ) رو حی و ارواح العالمین له الفداه ادامه پیدا خواهد کرد.
هر زمان نهال این انقلاب دستخوش بادهای موسمی و گاه تند بادهائی میشده است ولی از آنجا که حامی انقلاب اسلامی ، خدا و از نظر اجتماعی مردم مستضعف ستم کشیده مسلمان هستند که قشرهای عظیم مردم را تشکیل می دهند.
انقلاب اسلامی توانسته تا با همه سختیها مقابله کند و هربار با آبیاری که شهیدان با خون خود کرده اند ریشه اش را در زمین مستحکمتر نماید .
نگاهی به بعد از پیروزی انقلاب تا بحال ، عمق خطرات ، تند بادها را بما نشان می دهد خطراتی از قبیل درگیریهای کردستان ، گنبد خوزستان و بلوچستان برای عدم ثبات سیاسی کشور و توطئه انحراف خط و وارد کردن لیبرالها بکادر رهبری کشور همچنین حمله نظامی طبس و کودتای نافرجام نوژه
و در اواخر با بمب گذاری و ترور برای به نابودی کشاندن انقلاب اسلامی مستضعفین ، که هر کدام بدون پشتیبانی خدا و مردم برای نابودی یک انقلاب بس است ولی هربار با هوشیاری رهبر انقلاب امام خمینی و مطیع بودن امت بپاخاسته و جانبازی سربازان رشید اسلام که با خونشان انقلاب اسلامی و رهبر را یاری کردند.
این توطئه ها به لطف خدای متعال شکست خورد و باعث رسوا شدن چهره های اصلی توطئه گردید و در این مسیر یاران با وفای حسین ( ع ) همچون .... با دادن خونشان به هر چه بیشتر رسوا کردن این عناصر مزدور و پلید پرداختند . در سال 1338 در محله سرتخت شهر ری در یک خانواده مذهبی متولد شد و خانواده اش به علت علاقه خاصی که به پیغمبر ( ص ) داشتند نام او را محمد گذاشتند .
هنوز بیش از هفت ماه از حیات این نوزاد نمی گذشت که به بیماری شدیدی مبتلا شد این بیماری تا سن دو سالگی ادامه داشت و طوری شده بود که تمام دکترهای معالج و فامیلها از زنده ماندن او قطع امید کرده بودند اما بیاری خدا در اثر دعاهایی که برای او شده بود خداوند او را شفا داد و از مرگ رهاند .
در آنموقع کسی نمی دانست که خدای تبارک و تعالی این کودک را از مرگ رهانیده تا روزی بجائی برساند که او را محبوب خود کند و او هم عاشق خدا شود .
آخر عاشق خدا شدن سعادتی است که نصیب هر کس نمی شود مگر خاصان درگاهش ، مگر اینکه شخصی از خودش و از هواهای نفسانیش بگذرد تا خدا دست او را بگیرد تا خدا توجه خاصش را به وی معطوف کند تا خدا او را محبوب خود کند و بعد می بینیم که این پسر به این درجه می رسد .
پنج ساله بود که خانواده اش او را به مکتب فرستادند و به علت هوش و استعداد خاصی که داشت توانست قرآن این چراغ هدایتگر و این روشنی بخش قلوب را یاد بگیرد و یکدوره آن را کامل بخواند به طوریکه در هفت سالگی خواندن قرآن و نماز را کاملاً یاد گرفته بود در این دوران او در مسجد محله ، مکبر نمازهای جماعت بود .
از هفت سالگی به دبستان ناظمیه ( شهید قلنبر فعلی ) رفت و دوره پنج ساله ابتدائی را با موفقیت کامل پشت سر گذاشت و در این دوره راهنمائی جزء شاگردان ممتاز مدرسه بود تحصیلات شهید محمد با اولین دوره راهنمائی مواجه شد.
و او برای گذراندن دوره راهنمائی در مدرسه تازه تاسیس حسنعلی منصور سابق ( شهید آیت ا... دستغیب ) ثبت نام کرد و این مقطع تحصیلی را نیز مثل دبستان با موفقیت پشت سر گذاشت و خود قصد داشت که به هنرستان برود اما چون نمرات سال سوم او بالا بود و تمام رشته ها را برای ادامه تحصیل آورده بود ناظم مدرسه به او توصیه کرد که بهتر است در رشته جامع ادامه تحصیل دهی .
و چون شهر ری رشته جامع نداشت شهید محمد برای گذراندن دوره دبیرستان در دبیسرتان عدل نازی آباد ثبت نام کرد و بالاخره دوره دبیرستان را هم با موفقیت کامل تمام کرد و در خرداد ماه سال 1357 با معدل بسیار خوبی در رشته ریاضی فیزیک از دبیرستان فارغ التحصیل شد .
بلافاصله در کنکور سراسری شرکت کرد و توانست با رتبه بالائی به رشته مهندسی برق ( الکترونیک ) دانشگاه علم و صنعت راه یابد . محمد از همان کودکی روح ناآرامی داشت و هرگز به یکنواختی و بی حرکتی راضی نمی شد این بود که در تابستانهای سالهای تحصیلی به کار می پرداخت او در این تابستانها در چراغ سازی – کارگاه نجاری کارگاه تراشکاری و سرانجام مدتی را هم در یک کارگاه تعمیر یخچال کار کرد .
در طی سالهای تحصیلی چه در محیط مدرسه و چه در محل سکونتش و چه هنگامی که در بازیهای جمعی شرکت می کرد خیلی خوش اخلاق و برخوردی انسانی داشت بطوریکه اخلاق و رفتار او همیشه زبانزد شده بود . واقعاً متانت و افتادگی خاص و اخلاق پسندیده او جاذبه عجیبی در وجود این جوان پدید آورده بود .
ورود شهید محمد به دانشگاه مصادف با اوج گیری انقلاب اسلامی که دوره جدید آن با قیام تاریخی 15 خرداد 42 و به رهبری امام خمینی شروع شده بود و مرحله نوین آن با شهادت آیت ا... مصطفی خمینی و قیام خونین 19 دی قم به رهبری روحانیت که برای اعتراض به اهانتی که رزیم سرسپرده شاه به ساحت مرجعیت جهان اسلام کرده بود شکل گرفت همراه بود .
به همین لحاظ دانشگاه از همان اول مهر 57 با اعلامیه امام تعطیل شد . و دانشجویان مسلمان و پیرو خط امام مخالفت خود را با رزیم سرسپرده و آمریکائی شاه به همراه توده های امت حزب ا... از طریق شرکت در مساجد و تظاهرات خیابانی و راهپیمائی های عظیم و تاریخی تاسوعا و عاشورا و اربعین و 28 صفر سال 57 نشان دادند و محمد شهید نیز همانگونه بود ضمن اینکه دیگران ، بخصوص جوانان را دعوت به حضور در این میدانهای مبارزه می کرد .
سرانجام انقلاب اسلامی با عنایت خداوند تبارک و تعالی و به برکت خونهای پاک هزاران شهید و ایثار و از خود گذشتگی هزاران زخمی و معلول در 22 بهمن 57 به پیروزی رسید و مدارس و دانشگاه بلافاصله با فرمان امام در اول اسفند 57 باز شد و شهید محمد نیز وارد تحصیلات دانشگاهی شد . او که عظمت انقلاب اسلامی را درک کرده بود و خود شاهد آن همه ایثار و از جان گذشتگی بود .
برای حفظ و حراست از این موهبت الهی به فکر یک تشکیلات منسجم افتاد و این فکر باعث شد که در اوائل بهار سال 58 بهمراه چند تن از برادران مومن و متعهد به انقلاب اسلامی و با راهنمائی یک طلبه جوان حوزه علمیه قم انجمن اسلامی رسالت را تشکیل دهند که از اولین انجمنهای اسلامی در شهر ری بود .
شهید محمد فعالانه در بیشتر گروههای انجمن کار می کرد به ویژه در گروه انتشارات و تبلیغات که مقالات و نوشته های زیادی هم برای نشریه انجمن نشریه دیواری نور تهیه می کرد ، که هنوز آثار او باقی است . ضمن اینکه باید بگوییم که مسئولیت اصلی او گروه تحقیقات و مطالعه بود .
انجمن پس از مدتی که از تشکیل آن می گذشت در تابستان سال 58 ( چهارده شعبان 1399 ه ق ) شب میلاد مسعود حضرت ولی عصر ( عج ) طی جشن با شکوهی رسماً اعلام موجودیت کرد که مقاله اعلام موجودیت توسط برادر شهید محمد خوانده شد . ضمناً در نمایشنامه میثم که در همان شب برگزار شد شهید محمد در نقش عبدالله از یاران میثم و حضرت ( ع ) ظاهر شد .
و نقش او را به خوبی ایفا کرد . در همان تابستان شهید محمد ضمن اینکه برای دانش آموزان راهنمائی کلاس تجدیدی و تقویتی گذاشته بود به مقاله نویسی برای نشریه ادامه داد و در تشکیل کتابخانه اسلامی ( انجمن اسلامی روستای قمصر زحمت زیادی کشید .
با باز شدن دانشگاه شهید محمد به ادامه تحصیل پرداخت در همین موقع نشریه انجمن از صورت دیواری به جزوه ای تبدیل شده بود و مطالب آن نیز تغییر و تحولی پیدا کرده بود .
به پیشنهاد او در این نشریه یک داستان اخلاقی از کتاب داستان راستان استاد مطهری درج می شد و همچنین تفسیر سوره النازعات استاد و تفسیر نامه 45 نهج البلاغه که توسط فقیه عالیقدر آیت ا... منتظری در آن وقت از رادیو پخش می شد در روزنامه درج می شد .