به مناسبت سالروز «شهادت» نامه «شهید عزت الله اوضح» به خانواده اش منتشر شد؛
پدر و مادر عزیز: خیلی دلم برایتان تنگ شده یعنی مواقع که می نشینم در سنگر به یاد شما و آن زحمتهایی که برایم کشیده اید و آن رنجهایی که کشیدید و مرا تا اینجا رساندید می افتم، و می دانم هیچ کس و هیچ چیزی مثل پدر و مادر نمی شود.
نامه شهید به خانواده اش
به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛ شهید عزت الله اوضح/ دوم خرداد 1345، در شهرستان ری به دنیا آمد. پدرش نصرت الله، کارگری می کرد و مادرش اقدس نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته ریاضی درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و سوم اردیبهشت 1367، با سمت معاون فرمانده اطلاعات – عملیات در شیخ محمد عراق بر اثر اصابت ترکش به سر و گردن، شهید شد. مزار وی در بهشت زهرای شهرستان تهران واقع است.

نامه شهید به خانواده اش

نامه شهید به خانواده اش

با سلام به آقا امام زمان(عج) و نائب بر حقش امام امت و همه چیز ما و با سلام و درود به امید امام خمینی و با سلام و درود به روان پاک شهدا و با سلام و درود به خانواده های معظم شهدا و با سلام و درود به رزمندگان اسلام و با سلام و درود بر مجروحین و معلولین جنگ.

با سلام و درود به شما خانواده عزیزم و با عرض سلام خدمت پدر عزیز و با محبت و بزرگوار و دلسوزم و با عرض سلام به شما مادر مهربان و با محبت و عزیز غمخوار من.

با سلام به برادر بزرگوارم داداش عباس و خانمش و با عرض سلام و خواهر عزیز و برادر کوچکم قدرت الله. امیدوارم که انشالله حالتان خوب باشد و به دعاگوئی شما مشغول هستم.

و با عرض سلام به عموی عزیزم و عمو محمود خانواده و با عرض سلام به عموی عزیزم عمو حبیب با اهل خانه و با عرض سلام به عمه عزیزم با خانواده و با عرض سلام به تمامی قوم و خویشان و آشنایان.

پدر و مادر عزیزم امید دارم که انشالله حالتان خوب و کسالتی نداشته باشید. من از پیشگاه خداوند برای شما سلامتی و سعادت را خواهانم.
پدر و مادر مهربانم از اینکه آن روزی که من می خواستم به جبهه بیایم، مقداری ناراحتی پیش آمد و شما را ناراحت کردم، معذرت می خواهم و هیچ ناراحت هستم و از آن غم پشیمان هستم.

نامه شهید به خانواده اش

و می دانم و قبول دارد اشتباه از من بود. انشالله اول خدا و بعد شما این فرزند حقیر خودتان را ببخشید و برایش طلب مغفرت کنید.
پدر و مادر عزیز: خیلی دلم برایتان تنگ شده یعنی مواقع که می نشینم در سنگر به یاد شما و آن زحمتهایی که برایم کشیده اید و آن رنجهایی که کشیدید و مرا تا اینجا رساندید می افتم، و می دانم هیچ کس و هیچ چیزی مثل پدر و مادر نمی شود.

خلاصه اگر از احوالات فرزند حقیر خود خواسته باشید، بحمدالله خوب هستم و به دعاگوئی شما مشغول هستم الحمدالله جبهه ها آنقدر شود صفا دارد که نمی توان هیچ چیز آن را به قلم و به زیان آورد.

در ضمن به صغرا خانم زن داداش عباس بگو که داداشش علی را دیدم و در پادگان دو کوهه هستند و الحمدالله حالشان خوب است.
راستی به قدرت الله بگوئید که با درسش چیکار می کند انشالله که درسش را خوب می خواند، چون رزمندگان در جبهه می جنگند و دانش آموزان در سنگر مدارس انشاالله خوب درسش را بخواند و از قول من به قدرت بگوئید حتماً درسش را بخواند.

پدر و مادر عزیزم: من هیچ چیزی احتیاج ندارم و حالم هم خوب است، در ضمن من یک عکس در این نامه می گذارم و برایتان می فرستم.
خلاصه دیگر مزاحم وقت شما نمی شود و فقط از شما می خواهم برای پیروزی رزمندگان دعا کنید و همین طور در حق فرزند حقیرتان دعای خیر بکنید انشالله به امید خدا.
والسلام

منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات/ شهرستان های استان تهران

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده