زندگی بدون «اسلام» مفهومی ندارد
نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛ شهید حمید رستمی/ پانزدهم فروردین 1337، در شهرستان دماوند به دنیا آمد. پدرش محمدصادق، باغبان بود و مادرش افتخارالسادات نام داشت. تا پایان دوره کارشناسی در رشته زبان انگلیسی درس خواند. به عنوان ستوان دوم ارتش در جبهه حضور یافت. هفدهم شهریور 1360، در شهرک مهدیه سرپل ذهاب توسط نیروهای عراقی به شهادت رسید. پیکر او را در محله درویش زادگاهش به خاک سپردند.
وصیت نامه متفکرانه شهید حمید رستی؛
بسم الله الرحمن الرحیم
«خداوند دوست میدارد کسانی را که در راهش کشته می شوند»
امروز که دستم از این دار فانی کوتاه می شود و چنانچه لیاقت داشته باشم و لطف الهی نصیبم شود که جزو شهدای راه اسلام محسوب شوم با شما بازماندگانم سخنی چند دارم :
از این که در این لحظه ی حساس و سرنوشت ساز تاریخ افتخار دفاع از دین مقدس
اسلام و وطن عزیز نصیب این بنده ی حقیر گشته بسیار بر خود می بالم.
چرا که امروز همه
شاهدیم اسلام عزیزمان در خطر است و زندگی بدون اسلام اصیل و راستین هیچ مفهومی ندارد
. چنانچه تاریخ را ورق بزنیم خواهیم دید از روز قیام پیامبر اکرم (ص) تا کنون برای
پاسداری از این آئین مقدس چه بسا خونهایی که ریخته تا توانسته اند نهال اسلام را تا
بدین روز زنده نگاه دارند . آری ،امروز نیز روز ایثار و فداکاری است.
امروز دگر بار
تاریخ کربلا در میهن ما تکرار شده و ما موظفیم به این قیام و نهضت مقدس را که با خون
هزاران جوان پاک و معصوم شکل گرفته با موفقیت به انجام برسانیم.
چرا که درس ایثار را ما در مکتبمان خوب آموخته ایم و الگوهای زیادی
نیز داشتیم . این راهی است که من با آگاهی کامل در آن قدم گذاشته و با خدای خود عهد
بسته ام که تا آخرین قطره ی خون خویش در راه هدفم به چیزی جز دفاع از اسلام و قرآن
و کشور اسلامیمان نیست ، به مبارزه با متجاوزان بعثی بپردازم و لحظه ای درنگ را را
گناهی نابخشودنی میدانم .
از شما عزیزان و پویندگان اسلام اصیل می خواهم که در صورت
لزوم و به فرمان رهبر کبیرمان خمینی بت شکن در این راه هرگز غفلت نکنید چرا که امروز
اسلام و قرآن و وطن و ناموس همه ی ما در خطر است و از طرفی چشم میلیونها مستضعف جهان
در انتظار پیروزی ملت اسلام بر کفار بعثی است .
من در این دنیا خطاهای زیادی مرتکب
شده ام و تنها آرزویم این است که خدای مهربان با لطف و کرم بی پایان خویش از تقصیرات
این بنده ی گنه کار بگذرد و مرا شهید واقعی در راه اسلام و کشور اسلامیمان از دنیا
ببرد . بهر حال گناهانی هم دارم که حق الناس هستند و خداوند فرموده است که نمی تواند
از چنین گناهانی گذشت کند .
لذا از برادر بزرگ ومهربانم محمد آقا که در زندگی همواره بعنوان یک مربی دلسوز برایم بوده و در تربیت من در طفولیت نقش موثری داشته استدعا دارم که بر طبق وصیت من کارهایی را که سفارش می کنم حتما آنها را انجام دهد تا من در آن دنیا در عذاب دردناک و همیشگی الهی گرفتار نباشم.
سخنی چند با والدین عزیز :
پدر عزیز و گرانقدرم زحماتت بر هیچکس پوشیده نیست و رنجها و مشقتهای زیادی
کشیده ای تا مرا به این روز رسانده ای . نمی دانم که چطور و با چه زبانی قدردانی و
سپاس این همه زحماتت را بکنم فقط از خداوند می خواهم که پاداشت را بدهد . آقا جون نمی
دانیکه در این لحظه چقدر ناراحت هستم و افسوس می خورم که در زندگانی چه اذیتها و نافرمانیها
و بی احترامی ها را نسبت به شخص شریف شما کرده ام.
می دانم که شما خیلی بزرگوار هستید
و هیچ کینه ای از فرزند خود در دل پر مهرتان نداری ولی با این وجود تقاضا می کنم که
از خطاها و اشتباهات من در گذرید چرا که می دانم نارضایتی شما عقوبت و عذاب سختی را
دچارم خواهد ساخت . از این که مرا از دست داده ای هیچ ناراحت نباش و دوست دارم که حتی
گریه هم نکنی چرا که من تنها وظیفه ی شرعی خود را انجام داده ام و انسانها سرانجام
بایستی روزی با این دیار فانی وداع کنند و چه بهتر که این مردن در راه هدف مقدس باشد.
مادر فداکارم ، ای شیرین تر از جانم ، به خدا قسم نمی دانم که با چه زبان با تو صحبت
کنم آخر می دانم که فقدان من برای تو خیلی گران است . همان طور که بارها گفته ام از
تو می خواهم که همچون شیر زنان تاریخ باشی و صبر و مقاومت را پیشه خود ساخته و سربازان
دیگری را در آستین برای دفاع از حق و حقیقت تربیت کنی .
مادر مهربانم استدعای عاجزانه دارم که دور از من خودت را زیاد ناراحت نکن و حتی المقدور جلوی گریه و ناله ی خود را بگیر و فقط برای من دعا و قرآن بخوان و همواره طلب آمرزش برای من از خداوند بکن چرا که بار گناهان من خیلی زیاد است .
و تو ای برادر مهربان و گرامی محمد آقا : خودت می دانی که از تو نیز نمی توانم با زبان و قلم به خاطر زحماتت قدردانی و سپاس کامل کنم . همینقدر بدان که در زندگیم همیشه تو را بعنوان یک الگو برای خود حساب می کردم و عی داشتم که پیوته از محضرت استفاده کنم . محمد جان عمل به وصیتهایم را به عهده ی تو می سپارم و انتظار دارم که همه ی آنها را بطور کامل انجام دهی . ان شاء الله خداوند پاداش این همه زحماتی را که برای من کشیده ای در آخرت خواهد داد . وصیت نامه ی شخصی مرا بخوان .
خواهر خوب و نجیبم تو تنها خواهری بودی که از نعمت وجودت برخوردار بودیم
و هیچ گاه محبتهای خواهرانه ی تو فراموش نخواهد شد . تو نیز برای من خیلی رنج و زحمت
کشیده ای خصوصا 5 سالی را که در تهران تحصیل میکردم تمام وظایف و کارهای مرا تو انجام
می دادی از تو نیز کمال تشکر را دارم و امیدوارم که خداوند پاداش تو را هم بدهد .
در
زندگی هرگز تقوا و عفت را فراموش نکن و همواره یک شریک و یار باوفا و یک پشتیبان برای
مامان باش . قدر آقا جون و همه ی برادرها را هم بدان . برادر گرامی و دور از وطن آقا
رضا : متاسفانه نتوانستم که مدت 4 سال آخر زدگیم تو را از نزدیک زیارت کنم و در این
لحظه که این وصیت نامه را می نویسم خیلی آرزوی دیدارت را قبل از رفتنم دارم .
بهر حال تو نیز مرا حلال کن و به خاطر زحمات تو نیز ممنونم . با یک مطالعه ی عمیق در ادیان مختلف بهترین آن را انتخاب کرده و ان شاء الله به سعادت و خوشبختی خواهی رسید و امیدوارم که در راه تحصیل و مکتبت از هیچ کوششی دریغ نکنی و تا سر حد جان برای دفاع و حفظ آن فداکاری کنی .
وصیت نامه پر بار شهید حمید رستمی
وصیت نامه اختصاصی برای مجید عزیزم؛
مجید عزیزم تو که فعلا در لباس مقدس سربازی هستی و ممکن است در آینده به
جبهه های حق و باطل بیایی از تو می خواهم که این راه مرا ادامه دهی و لحظه ای دست از
یاری و کمک اسلام عزیز و مبارزه با کفر دست بر نداری . امروز این وظیفه ی سنگین دفاع
از جمهوری اسلامی و کشور عزیز به عهده ی امثال من و توست .
باشد که ما پاسداران واقعی اسلام و قرآن باشیم چرا که باید نهال جوان حکومت اسلام با خون امثال ما آبیاری شود و سالم به دست نسل های آینده برسد . ان شاء الله که پیروزی قطعی با ماست . فاضل خوبم ، تو هم که در سنین جوانی هستی راهت را از همین حالا انتخاب کن و خودت را برای آینده از هم اکنون آماده کن .
با اینکه متاسفانه فعلا تحصیل را رها کرده ای ولی سعی کن در آینده آن را دنبال کنی و با مطالعه ی دستورات مقدس اسلام آنها را سرمشق زندگی قرار داده که سعادت و خوشبختی انسانها در گرو اجرای قوانین الهی است . امیر جانم : تو را خیلی دوست دارم و از این راه دور می بوسمت . برادر کوچکم درسهایت را خوب بخوان و نمازت را هیچ وقت فراموش نکن . همیشه پیش مامان باش و در کارهای خانه او را کمک کن . مبادا هیچ وقت مامان را اذیت کنی که روح من در قبر ناراحت می شود .
در پایان از همه ی برادرها و خواهر عزیزم تقاضا می کنم که قدر پدر و مادر را بدانند و هیچگاه آنها را در زندگی تنها نگذارند که آنان حق بزرگ به گردن همه ی ما دارند . همه ی شما را به خدای بزرگ می سپارم و منتظر دیدار شما در آن دنیا هستم . از همه ی فامیل ها و آشنایان ضمن حلالیت طلبیدن داحافظی می کنم . به امید پیروزی نزدیک حق بر باطل . برقرار باد حکومت عدل اسلامی در عرصه ی گیتی .
برادر رزمنده ات : حمید
منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات/ شهرستان های استان تهران.
