شهید محسن منصوری؛ برادرانم به بسیج که مدرسه عشق است ملحق شوید
نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛ شهید محسن منصوری/ یکم مرداد 1346، در شهرستان ورامین به دنیا آمد. پدرش حسین، در موتور سازی کار می کرد و مادرش ربابه نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. او نیز در موتورسازی کار می کرد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و دوم اسفند 1363، در شرق دجله عراق به شهادت رسید. پیکر وی مدت ها در منطقه بر جا ماند و بیست و هشتم مهر 1375، پس از تفحص در گلزار شهدای حسین رضای زادگاهش به خاک سپرده شد. برادرش حسن نیز به شهادت رسیده است.
وصیت نامه پر بار شهید محسن
منصوری؛
«بسمه تعالی»
بسم رب الشهدا و الصدیقین
و لا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون
مپندارید آنان که در راه خدا کشته شدند مرده اند بلکه زنده اند و در نزد خدای خود روزی می خورند . ( قرآن کریم )
با سلام بر مهدی موعود ( عج ) و نایب بر حقش امام روح الله و امت شهید پرور . با سلام و درود فراوان بر شهیدان راه حق و حقیقت از صدر اسلام تا کربلای ایران
به نام الله که همه چیزم از اوست ، زندگیم در حجت اوست و زنده به اویم به نام او که از اویم و زنده به اویم شدنم در جهت اوست و بودنم از اوست مقصودم اوست مرادم اوست با تمام سلولهایم احساسش می کنم ای معبودم به یادم باش که بی تو هیچ هستم ای حسین جان : اگر در آن فضای داغ و خونین کسی به فریادت نرسید و ندای تو را لبیک نگفت ما پیروانت در فضای گرم و خونرنگ کربلای ایران دست مردانگی را مشت کرده ایم و به ندای غریبانه و تنهایت لبیک می گوئیم و به یاد آن عاشقان و شاهدان انقلاب اسلامی و به یاد قطره های خون شهیدی که در صحرای کربلا بر زمین می ریزد و صحرای تشنه را سیراب می کند . سخن آغاز می کنم.
«بسمه تعالی»
شما اهل ایمان با آن کافران به قتال و کار زار برخیزید تا خدا آنان را به دست شما عذاب کند و خار گرداند و شما را بر آنها منصور و غالب نماید و دلهای اهل ایمان را به فتح و ظفر شما بخشد (قرآن مجید)
با سلام بر پدر عزیزم و مادر گرامیم و برادر و خواهرانم .پدر گرامی امیدوارم که از من راضی باشید و طلب مغفرت این بنده گناهکار را از خداوند متعال خواستار باشید پدر جان .
پدر جان به یاد آن روزهای سختی که مرا بزرگ کردید و به رنجها و مشقتهایی که در این راه کشیدید عجرتان با خدا .... اما با این همه سختی پای شرف و دین در میان بود مرا با دست خود به کربلای ایران روانه کردی و حسین وار مرا هدیه دین اسلام کردی و آه بر نیاوردی و امیدوارم که اجرتان را از خدا بگیرید و از شما می خواهم که مانند همان روزی که ورقه موافقت مرا امضا کردید هم اکنون که جسم بی روح من در مقابلتان هدیه می شود نیز خوشحال باشید که خدا این هدیه ناقابل را از شما قبول کرده و مانند رهبر کبیر انقلاب ندای سر دهید .
انا لله و انا الیه راجعون / و با این حرکت مشت محکمی به دهان منافقان و مخالفان زده باشید .
«بسمه تعالی»
و تو ای مادرم به فدای آن لحظه هایی که در نمیه های شب با چشمای خفته و کوفته و زینب وار در دامان خود بر دوش دادی و فرایض اسلام را به من آموختی ، به من آموختی که چگونه حسین را یاری نم و چگونه جلوی کافران بعثی بایستم و تا آخرین قطره خون خود از اسلام و امام و کشور دفاع کنم و از شما می خواهم که چون زینب هدف مرا ... وار خون من و دیگر شهیدان اسلام پاسداری کنی و به همه منافقان بفهمانی که از شهید شدن من نارحت نیستی چرا که خوب امانت داری کردی و خوب امانت را به صاحب اصلیش حق تعالی رساندی و امیدوارم که در شهید شدن من نگرید که بدون گریستن شما خوشحالی پیروزی منافقین خواهد بود .
برادرانم : وصیت من به شما این است که بسیج را حفظ کنید و هرگز بسیج را رها نکنید و سنگر دیگرتان مسجد را ترک نکنید چرا که امام فرمود مسجد سنگر است سنگرها را حفظ کنید و سنگرهای علم و دانش را خالی نگذارید . به امید آن روز خواهرانم با امیدورام که از مادرمان زیستن را بیاموزید و قرآن خواندن را فرا گیرد و در جلسات شرکت کنید زیرا که شرکت شما در جلسات مقدمه ای بر نابودی دشمنان است .
و شما ای دوستان و برادرانم به بسیج مدرسه عشق است عشق الله .
ای عزیزان اسلحه زمین افتاده مرا بردارید ونگذارید سنگر من خالی بماند . و شما دعا را ترک نکنید زیرا که این دعاهای شماست که عملیاتها را به پیروزی می رساند پس به دعاهای خود بیفزائید تا هر چه زودتر صدام و صدامیان نابود شوند . ضمنا بدن بی روح مرا در گلستان کنار مزار شهدا به خاک بسپارید .
امام را دعا کنید . جمعه ها را فراموش نکنید و مرا حلال کنید .
پشتیبان ولایت فقیه باشد/ و السلام من التبع الهدی/ خدایا ، خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
والسلام / صلوات/ محسن منصوری/ نهم دی 1363
منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات/ شهرستان های استان تهران.