بمناسبت سی و ششمین سالگرد «شهادت» وصیت نامه شهید «منصور فرهادی کیا» منتشر شد؛
شهید «منصور فرهادی کیا» در وصیت نامه اش می نویسد؛ وصیت آخرین من به خواهران عزیز است که زینب گونه پیام شهیدان راه خدا را به گوش جهانیان برسانند. و زینب وار به راه شهیدان ادامه دهند و همیشه این را بدانند که حجاب و پاکدامنی را سرلوحه زندگی خودشان قرار دهند. و همیشه فاطمه وار و زینب گونه زندگی و مبارزه کنند.
شهید منصور فرهادی کیا

نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛ شهید منصور فرهادی کیا/ یکم فروردین 1340، در شهرستان ری چشم به جهان گشود. پدرش محمد، صاحب فروشگاه لوازم خانگی بود و مادرش شوکت نام داشت. تا دوم متوسطه درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. شانزدهم اسفند 1360، با سمت تک تیرانداز در فارسیان اهواز بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سر، کمر و پا، شهید شد. پیکر وی را در بهشت زهرای شهرستان تهران به خاک سپردند.

وصیت نامه پر بار شهید منصور فرهادی کیا؛

بسم الله الرحمن الرحیم

اناالله و انا الیه راجعون

پیشتازان انقلاب اسلامی که در رأس آنها قائم اعظم امام خمینی پرچم دار حماسه آفرین خمینی که برای پیشبرد هدفهای اسلامی عزیز طاغوت یان عصر خود پیروز گشته و چون ابراهیم بت شکن تمام بتها را در هم شکسته و می رود تا پرچم اسلام را در اقصی نقاط جهان به اهتراز درآورد.

خدایا من را یاری کن تا بتوانم در راه اسلام آن رسالتی را که باید انجام بدهم بتوانم انجام بدهم و بتوانم واقعاً سرباز امام زمان و نائب بر حقش امام خمینی باشم و امام زمان و نائیبش را از خودم خشنود کنم.

بارالها من را یاری کن تا بتوانم با ایمانی قویتر از اسلام عزیز دفاع کنم و دشمنان آن را از بین ببرم تا اینکه اسلاممان را در سراسر دنیا گسترش دهیم و پرچم «لا اله الا الله» را در تمام جهان به اهتراز در آوریم.

یک وصیت باید به عزیزم دارم از پدر عزیزم خیلی ممنون هستم که همیشه من را در زندگی راهنمایی می کرد، و من را به راهی که به «الله» ختم می شد، راهنمایی کرد و همیشه من را در سختی های زندگی یاری می کرد.

و از او می خواهم که به خاطر اینکه بعضی مواقع او را اذیت می کردم مرا ببخشید و برای من ناراحتی نکند که من راهی نیستم و این را بدانید که با چشم باز این راه را انتخاب کرده ام، این آرزوی قلبی من بود.

وصیت دیگر من با مادر خوب و مهربانم است، مادر جان می دانم برایت سخت است جوانی را که بیست سال زحمتش را شیره جانت کشید.

ای بخواهی از دست بدهی و این را می دانم، هر پدر و مادری آرزوی این را دارند که عروسی جوانشان را ببیند مادر جان حال وقت آن رسیده که رسالت زینب وار از خود نشان دهی. مادر جان گریه نکن بخند و خوشحال باش زیرا در راه هدف مقدس گام برداشته و جان باخته ام.

وصیت دیگرم من با برادران عزیزم است؛ هیچ زمان و در هیچ مکان خدا را از یاد نبرید و هر کاری که می کنید برای رضای خدا باشد.

و همیشه اطاعت از امام خود بکنید و در یاد گرفتن فرایض دینی کوتاهی نکنید و در خط اسلام و دنباله رو امام باشید و در راه شهیدان را ادامه دهید تا اسلام عزیز افراز و انقلابمان به پیروزی نهایی برسد.

وصیت آخرین من به خواهران عزیز است که زینب گونه پیام شهیدان راه خدا را به گوش جهانیان برسانند. و زینب وار به راه شهیدان ادامه دهند و همیشه این را بدانند که حجاب و پاکدامنی را سرلوحه زندگی خودشان قرار دهند. و همیشه فاطمه وار و زینب گونه زندگی و مبارزه کنند.

در پایان خداحافظی با شما آخرین پیام من به شما اسن است هیچ زمان پشت ولایت فقیه و روحانیت را خالی نکنید و هیچ وقت راهی غیر از راه الله و شهیدان نروید.

این را بدانید نصرت برای اسلام و مسلمین و متستعفین جهان خواهد بود. به امید اینکه اسلام جهان گیر شود و مستضعفین وارثین زمین قرار گیرد.

از تمام دوستان و فامیل و مادرم و برادرانم حلالیت می طلبم.

بیست و پنجم آبان 1360

منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات/ شهرستان های استان تهران.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده