پای شرف و عزت اسلام در ميان است، همه چيز را باید فدا كرد
نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛ شهید سعید عزیزی/ یکم شهریور 1342، در شهرستان ری به دنیا آمد. پدرش تقی، لبنیات فروش بود و مادرش نصرت نام داشت. دانشجوی سال دوم دانشسرای تربیت معلم بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت.دهم اسفند 1362، با سمت امدادگر در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سینه، شهید شد. پیکرش را در بهشت زهرای شهرستان تهران به خاک سپردند.
متن وصيت نامه شهيد سعيد عزيزى
اين وصيت نامههایى كه اين عزيزان (شهداء ) مى نويسند مطالعه كنيد يك روز هم يكى از اين وصيت نامهها را بگيريد و مطالعه و تفكر كنيد . «امام خمينى «
«يا ايها الذين امنوا و هاجروا و جاهدوا فى سبيل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عندالله»
كسانى كه ايمان آوردند و هجرت كردند و جهاد در راه خدا كردند با اموال و جانهايشان از درجه عظيمى در نزد خدا برخوردارند .
با درود و سلام بر امام زمان(عج) و برقرار كننده عدل در جهان و با درود بر نايب بر حقش ستاره درخشان جماران امام خمينى كه به حق انقلاب عظيمى در اين پهنه گيتى برپا نمود و راه هدايت را به جوانانى كه خواهان اسلام و قرآن بودند نشان داد.
و با سلام و درود بر شما امت شهيدپرور و با درود و سلام بر خانواده محترم پدر و مادر از جان عزيزترم اكنون كه اين وصيت نامه را مينوسم صبح پنج شنبه چهارم اسفند 1362 مىباشد ، صبحى كه از بالا وقتى بر اين پادگان مينگرى قيافههاى چون كوه استوار برادران.
از كوچك و بزرگ انسان را مجذوب خود مىكند ، در همهشان شور حسين (ع) و عشق به خدا موج مىزند و من خود را درمقابل اين همه كوچك مىبينم چرا كه تا به حال كه چند سال از اين انقلاب و جنگ ميگذرد هيچگونه خدمت قابل توجهى نتوانستهام بكنم.
ولى اگر خدا بخواهد اين بار توفيق نصيب ما گرديد كه در اين سيل خروشان مخلوط گرديم و گوشهاى بسيار ناچيز از اين كار عظيم را بر دوش گيريم.
مادرم مىدانم كه كمى ناراحت بودى كه من به جبهه بروم و مىگفتى در همين تربيت معلم بمان و اين خدمت به انقلاب است ، بله مادرم حرف شما كاملا درست است.
ولى وقتى كه پاى شرف و عزت اسلام و كشور در ميان است همه چيز حتى جان فدا كردن در اين راه بر تمام كارها مقدم است.
اگر من شهيد شدم گريهتان براى زينب و امام حسين (ع) باشد كه در يك روز تمام عزيزان و نزديكان خود را از دست دادند ولى چنان پيام خون حسين (ع) را به گوش جهانيان رساندند كه آن خون و ثمرههاى آن را مىبينم .
برادرانم شما هم در تمام كارهايتان فكرتان با خدا باشد و مدافع خون شهداء باشيد نماز و دعا بجان امام را فراموش نكنيد و خواهرانم شما هم همچون فاطمه (ع) و زينب (ع) باشيد.
مرگ چيزى است كه حق است و همهمان دير يا زود به آن خواهيم رسيد ولى ما خود مىتوانيم در اين دنيا جهت خوب يا بد بودن اين مرگ را انتخاب كنيم و بدانگونه كه مايليم بميريم.
خانواده و جوانان و دوستان عزيزم هنوز در اين سرزمين گرم جنوب سلاحهاى خونين برادرانم را مىبينم كه در بهشت زهرا خوابيدهاند و خون آنان اين پيام را براى ما دارد كه رسيدن به لقاى خدا ، ايثار و از خود گذشتگى دارد و اين را هم بدانيد كه شما در مقابل صبرى كه مىكنيد اجرى عظيم نصيب خود خواهيد نمود چون مصيبت شما از ما بيشتر است .
از تمامى دوستان و آشنايان مىخواهم كه از امام امت پيروى كنيد خون شهداء را ارج نهيد و در راه خدا از سختيها نهراسيد . سلام مرا به تمامى دوستان و بچههاى بسيج و به دوستان تربيت معلم برسانيد و بگوئيد كه سنگر معلمى را رها نكنيد و شاگردانى بسازيد ، كه سازنده فرداى اسلام اين مرز و بوم باشند .
خداحافظ
مرگ بر آمريكا و شوروى خيانتكار و مرگ بر صدام پليد و تمامى كسانى كه خواهان نابودى اسلام هستند و پدرم تنها چيزى كه مرا رنج مىدهد بيمارى تو است و هميشه بفكرت بودهام و اگر خدا دعاى اين بنده ناچيز را قبول كند هميشه دعاى صبر و سلامتى دارم در ضمن سلام اين بنده ناچيز را به امام امت برسانيد .
سعيد عزيزى / چهارم اسفند 1362
منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات/ شهرستان های استان تهران.