به مناسبت سی و چهارمین سالگرد «شهید یوسف شاکری (چهارواداری)» وصیت نامه شهید منتشر شد؛+دستخط شهید
«شهید یوسف شاکری (چهارواداری)» می نویسد؛ پیکار در راه خدا بهترین و نزدیک ترین راهی است که به وسیله آن [انسان] به مقام والای قرب الهی دست می یابد. آری، در این زمان فکر می کردم که باید در راه خدا و احیای کلمه توحید، از تمام هستی خود گذشته، جان و مال را در راه او داد و در طبق اخلاص گذاشت و به پروردگار خود تقدیم کرد وباید ایثار و فداکاری کرد تا به شیفتگان راه الله(شهیدان و انبیا) ملحق شد.
برای احیای کلمه توحید به جبهه می روم

نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛ شهید یوسف شاکری (چهارواداری)/ یکم بهمن 1342، در روستای اهران از توابع شهرستان دماوند به دنیا آمد. پدرش محمد، کشاورزی می کرد و مادرش زهرا نام داشت. تا اول متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند. سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی پرداخت. طلبه بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. دهم اسفند 1362، با سمت مبلغ در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار وی در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

وصیت نامه «طلبه شهید: یوسف شاکری»

" اللهم ارزقنا توفیق الشهادة فی سبیلک "

به نام خدا، به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان، به نام الله، در هم کوبندۀ ستمگران و سلام بر مهدی (عجل الله تعالی فرجه) و سلام بر خمینی روح الله و سلام بر امت حزب الله.

اینجانب یوسف شاکری وصیت نامه خود را به شرح زیر می نویسم.

پیکار در راه خدا بهترین و نزدیک ترین راهی است که به وسیله آن [انسان] به مقام والای قرب الهی دست می یابد. آری، در این زمان فکر می کردم که باید در راه خدا و احیای کلمه توحید، از تمام هستی خود گذشته، جان و مال را در راه او داد و در طبق اخلاص گذاشت و به پروردگار خود تقدیم کرد وباید ایثار و فداکاری کرد تا به شیفتگان راه الله(شهیدان و انبیا) ملحق شد.

اینک هدف خودرا از رفتن به جبهه اعلام می کنم: هدفم از رفتن به جبهه، پیاده کردن احکام اسلام است. هدفم تنها مبارزه با تجاوز مرزی و قطعه ای از خاک نیست؛ بلکه برپاداشتن عدل و نفی طاغوت است؛ البته هم طاغوت درونی و هم طاغوت بیرونی.

هدفم ادامه دادن راه شهیدان، انبیا و صدیقین است و چون هدف این می باشد، عاشقانه به استقبال شهادت می روم. آری، برادر و خواهرم! بدان که هر کسی که هر قدمی در راه خدا و برای سرکوبی نفس خویش بردارد و عبادت و اطاعت غیر خدا را فراموش کند، جهاد کرده است؛ چرا که جهاد اکبر و افضل الجهاد: جهاد نفس.

برادر و خواهر! باقی مانده عمر مثل گذشته آن، بی ارزش است. آیا فکر کرده ای که به دنبال چه چیزی می روی؟ بدان دنبال هر چیزی که بروی، روز قیامت با همان چیز محشور می شوی. بدان که دنیا خوشی ندارد. لذات حیوانی که خوشی نیست بلکه برای مؤمن این دنیا زندان است و عقبی راحتی؛ چرا که معصوم می فرماید: «الدنیا سجن المؤمن و راحة الکافر».

آری، در دنیا خوشی نیست و آن ساعتی هم که با خوشی و غفلت می گذرد، ساعت فراموشی غم و غصه و گناه است. هر کاری کنیم، روزی مرگ برای ما است؛ پس اگر فکر کنیم روزی ما نیز می میریم،

دیگر گناه نمی کنیم. سعادت و خوشی دنیا در این است که در بندگی خدا از دیگران موفق تر باشیم. اگر اینطور شد بهترین مقامات را در نزد خداوند خواهیم داشت و امروز جهاد با دشمن و نفس امّاره، بهترین راه بندگی خدا است و باید بگویم برادر و خواهر، حال که بناست بمیریم، پس چه بهتر که در راه خدا جان بسپاریم.

قسم به کسی که جانم در دست اوست، همانا اگر هزار زخم از گلوله های دشمن را بر بدنم احساس کنم، نزد من از مردن در بستر، هزار بار بهتر است چرا که از مولا علی (علیه السلام) درس گرفته ام و چون از حسین(علیه السلام) آموخته ام که اگر دین اسلام با خون من زنده می شود.

پس چه بهتر که من کشته شوم و جانم را فدای دینم کنم و این پیام همه شهیدان است که چون می بینی جلوی ظلم و ظالم گرفته نمی شود، وظیفه است که قیام کنی و شهید نیز از آن لحظه که خونش بر زمین می ریزد، انتظار دارد که مردم بپاخیزند و انتقام خون او را بگیرند و او همیشه اعمال و کردار ما را نظاره می کند. هیچ می دانی که اگر نمی توانیم پاسداری از خون شهیدان باشیم،

روز قیامت جوابی نخواهیم داشت؟ هیچ می دانی که او با خونش درخت اسلام را آبیاری کرد که من و تو از میوه آن استفاده کنیم و آن اجرای احکام اسلام است و رسانیدن پیام او، دیگر نمی توانیم این کار را بکنیم و در برابر مسایل بی تفاوت باشیم، خیانت کرده ایم؟ پس با این همه، جهاد در راه خدا با مال و زبان و جان وظیفه هر مسلمان است؛ چرا که علی (علیه السلام) می فرماید:«و الله الله من الجهاد باموالکم و انفسکم و السنتکم فی سبیل الله»

وصیت نامه شهید یوسف شاکری


پس برادر با دشمن با خونت، با قلبت یا بیانت بجنگ و برترین سلاح ها قرآن است. علیه دشمن بجنگ و با اعمالت ملاک و میزان و الگو باش. خدایا! هر وقت دیدی که گناه انجام می دهم پس مرگ را به سراغم فرست؛ ولی چه بهتر که در جبهه نبرد و پیکار با دشمن بمیرم.

برادرم و خواهرم! اکنون که در جنگ هستیم صبر و استقامت را پیشه کن و گرسنگی و مصایب را تحمل کن و اگر جنگ طولانی شد، زود ناتوان و فرسوده نشو. برادرم و خواهرم! بدان که امروز دشمن از صدای الله اکبر و لا اله الا الله ملت ما که مانند گلوله بر قلب دشمن می نشیند، به وحشت افتاده.

امروز می بیندکه بچه های ما با رمز الله اکبر و یا الله شهید می شوند. بدان که امروز شیشه عمر خاورمیانه و ابر قدرت ها در دست ما است. به همین خاطر است که همه با هم بسیج شده اند و به جنگ با امت ما آمده اند .

خدایا! تو خودت ما را یاری کن که امروز تمام کفر علیه تمام اسلام بسیج شده اند . اگر یاری نکنی دیگر نامی از تو برده نخواهد شد. من به خاطر این که نام الله زنده بماند، عازم جبهه شدم. برادرم! بدان فرصت زود از دست می رود. اکنون که می بینم به حق رفتار نمی شود، وظیفه ات یاری حق است. برادرم! اگر دوست داری خیر دنیا و آخرت در تو جمع شود، طمع خود را قطع کن و دیده به دنیا و آنچه که در آن است، نداشته باش.

برادرم و خواهرم! از شوخی و لهو و لعب بپرهیز که انسان را از حرکت باز می دارد.

مادرم و برادرم! پیروی از امام را فراموش نکنید و همیشه در صحنه باشید. کارهایتان برای خدا و رضای او که اگر این بود تهمت زدن را در پی دارد و شما مقاوم باشید و صبر کنید که خداوند با شماست.

برادرم! من از همه چیز وهمه خوشی ها و لذات مادی گذشتم و به معشوق خویش الله پیوستم که خدا مرا بیامرزد. مادرم! اگر نتوانستم که برایت فرزند خوبی باشم مرا ببخشید. مادرم! در دنیا که نتوانستم زحماتت را جبران کنم، ان شاء الله اگر به لقا الله پیوستم و شهادت نصیبم شد، روز قیامت جبران خواهم کرد. مادرم! شیر خود را حلالم کن که اینک به سوی شهادت چون حسین (علیه السلام)به پیش می روم.

ره چه شیرین است و در راه خدا روح شیرین از بدن گردد جدا

مادرم و خواهرم! این عشق است که مرا به جبهه کشانده است و با این عشق شهید خواهم شد.

مادرم! این عشق را دارم که بقای فی الموتنا با الله را جامۀ عمل بپوشانم. آری،

ما سوی دیار نور می جوییم سرویم و زلاله ها سخن می گوییم

امروز اگر سرخ بیفتیم به خاک فردا به زمان سبزتر می روییم

آری، به یاد آوریم روزی که به دنیا آمده بودیم، گریان بودیم و دیگران خوشحال؛ پس کاری کنیم در زمان موت، خودمان خوشحال و دیگران ناراحت باشند.

منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات/ شهرستان های استان تهران.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده