به مناسبت سالروز «شهادت»
شهيد عيوض سيفي پور از همان آغاز كودكي بسيار مهربان و خوشرفتار بود. در زماني كه به مدرسه مي رفت به همه دوستان و همكلاسي هاي خود كمك مي كرد و همة معلمان و مديران از او راضي بودند...
نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛دل شهید جنتی است که ملائک بدان غبته می خوردند آری جنتی که جز حضور دائم چیزدگری نیست (وعند ربهم یرزقون )

نگاهی به «زندگی» شهید «عیوض سیفی پور»

از تولد تا شهادت

شهيد عيوض سيفي پور از همان آغاز كودكي بسيار مهربان و خوشرفتار بود. در زماني كه به مدرسه مي رفت به همه دوستان و همكلاسي هاي خود كمك مي كرد و همة معلمان و مديران از او راضي بودند.

در كوچه و خيابان با دوستان هم محلي خود بسيار خوب و مهربان رفتار مي كرد و آنها را از خود راضی نگه مي داشت. در منزل بله برادران كوچكتر از خود احترام مي گذاشت و آنها را بسيار دوست داشت.

پدر و مادر را از دست خود نمي رنجاند و كاري نمي كرد كه از دست او ناراحت شوند. بسيار ساده زندگي مي كرد، لباس ساده مي پوشيد، به انسان هاي نيازمند كمك مي كرد و از آنها دلجويي مي كرد. نماز و روزه را در زندگي فراموش نمي كرد، براي خواندن نماز به مسجد مي رفت و نماز را اول وقت و به جماعت مي خواند.

روزهاي جمعه نيز نماز را در مسجد مي خواند. در ماه مبارك رمضان هميشه روزه مي گرفت و با غذاي بسيار ساده افطار مي كرد.

فعاليت هاي مهم عبادي و معنوي : مشاركت در مساجد و نمازهاي يوميه و جماعت و جمعه.

فعاليت هاي مهم سياسي و اجتماعي : بسيج دانش آموزي در مدارس.

فعاليت هاي مهم علمي ، فرهنگي و هنري : مشاركت در همة كارهاي علمي و هنري با دبيران و مديران.

ويژگي هاي بارز اخلاقي : با همه دوستان و همنوعان خود بسيار مهربان و خوشرفتار بود. به كوچكتر و بزرگتر از خودش احترام مي گذاشت و اطرافيان هميشه از او راضي بودند.

فرازهايي از وصيت نامه : با نام و ياد خدايي كه انسان را از خاك آفريد و دوباره به خاك بازمي گرداند. پدر و مادر عزيزم اكنون كه من دار فاني را وداع مي گويم، اميدوارم كه از من خشنود و راضي بوده باشيد و هميشه به انسان هاي نيازمند كمك كنيد و انقلابي را كه با خون هزاران شهيدي چون من به دست آمده با جان و دل حفظ كنيد. نماز به وقت و روزه را فراموش نكنيد و به برادران كوچكترم نيز بياموزيد كه نماز را اول وقت بخوانند.

خاطرات : والدين روزي از روزها به عيوض كه در سن دوازده سالگي بود و در مقطع اول راهنمائي درس مي خواند ساعت شش و نيم بود و او هنوز به منزل نرسيده بود، ما هم نگران بوديم و به دنبال او مي گشتيم. بعد از دو ساعت آقا عيوض آمد از او سؤال كرديم كجا بوديد؟ گفتند در راه به مرد نابينايي برخوردم كه راه خود را گمن كرده بود، با آدرسي كه از او گرفتم او را به منزل رساندم و آمدم.

منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات/ شهرستان های استان تهران
برچسب ها
غیر قابل انتشار : ۰
در انتظار بررسی : ۰
انتشار یافته: ۱
با سلام و ارادت درود بر روان پاک شهدا ،شهید عیوض سیفی پور یک ماه قبل شهادتش زمانی که درمرخصی بودن، رفتن شهرستان به تمام فامیل دوست واشنا از نزدیک دیدار کردن یادم اومدن تو خونه، ما فکر کنم هیچ یک از فامیلا جا نماند با همه دیدار وسر زدند آنقدر انسان رئوف و
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۵۴ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۱
0
0
علیرضا سیفی پور، پسر عموی شهید عیوض سیفی پور
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده