وصیت نامه به یادگار مانده از «شهید ابوالفضل امینی راد»؛ به مناسبت سالروز شهادت منتشر شد
...الان زمان اتحاد بر علیه مخالفان اسلام است. البته نگذارید حقتان را بخورند. از جوان های عزیز و کسانی که توان دارند تقاضا دارم جبهه ها را پر کنند که برای فتح کربلا باید بیشتر به سوی جبهه ها رفت و از برادران بسیج و انجمن اسلامی می خواهم که دعایم کنند و راهشان را مصمم تر و استوارتر تا رسیدن به اهداف الهی ادامه دهند که این راه همان راه جندالله است که من به عینه دریافتم و اگر جسدم به دستتان افتاد، پدرم در مورد دفن و کفن و مسائل دیگر اختیار تام دارد...
نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛کلام شهدا دُر گوهرباری است که از عمق اقیانوس های دل آنان بیرون آمده است آری گوهرهایی از سنخ ملکوت

شهید ابوالفضل امینی راد
شهید ابوالفضل امینی راد/

وصیت نامه به یادگار مانده از «شهید ابوالفضل امینی راد»؛ به مناسبت سالروز شهادت

بسم رب الشهداء و الصدیقین

                                           یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلى رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةًفَادْخُلِی فِی عِبادِی وَ ادْخُلِی جَنَّتِی

ای نفس مطمئنه و دل آرام به حضور پروردگارت باز آی که تو خوشنود به نعمت های ابدی او و او خوشنود و راضی از اعمال نیک توست باز آی و در صف بندگان خاص من در آی و در بهشت رضوان من داخل شو. (آیه 26 الی 30 سوره الفجر)

با تقدیم صمیمی ترین سلام ها و درود هایم به تمامی شهدای گلگون کفن و امام عزیزم و امت عزیز امام و شما عزیزانم وصیت نامه خود را هر چند لایق آن نیستم که برایتان وصیتی کرده باشم. به امید اینکه خداوند گناهانم را ببخشد و شهادت بنده گنهکارش را بپذیرد برایتان تقدیم می کنم و امید آن دارم که با شهدای اسلام محشور گردم و در جوار رحمت حق تعالی قرار گیرم.

و از شما عزیزان تقاضا دارم که دعایم کنید تا خداوند شهادت این بنده حقیر را بپذیرد و همچنین تقاضا دارم که راه سیدالشهدا(ع) را به نحو احسن ادامه دهید و امام عزیز را یاری کنید و همیشه پیرو خوبی برای او باشید و اگر خدای ناکرده کوچک ترین سستی از خود نشان دهید در روز قیامت جوابگوی اینهمه خونی که مظلومانه در راه اسلام ریخته شده، نمی توانید باشید.

عزیزانم وقتی پیکر پاک شهدای مظلوم را که اکثراً نوجوان و جوان و حتی پیرمرد نیز می دیدم، به خدا از خود خجالت می کشیدم و می گفتم علی چرا مانده ای؟ مگر تو مسلمان نیستی؟ مگر تو نمی گویی شیعه علی(ع) هستی مگر نمی گویی که راه حسین را تداوم بخشی؟ پس چرا همش شعار می دهی؟ بشتاب و این شعارها را با تبدیل به عمل ثابت کن.

شهید ابوالفضل امینی راد

این بود که بالاخره توفیق آمدن به جبهه نصیبم شد. تا ادامه دهنده راه عزیزانم یعنی شهدا باشم و خوشحال و سرافرازم که چون حسین وار کشته شدم، اگر خدا بپذیرد.

هر چه فکر می کردم که خدا چگونه اینهمه گناهانم را می بخشد تا از مقرّبانش گردم راهی نمی یافتم تا اینکه حدیث پیامبر اکرم(ص) به گوشم رسید که می گوید: وقتی اولین قطره خون شهید ریخته می شود، همراه او تمام گناهانش آمرزیده می شود. و این را وقتی دقیقاً دریافتم تمام وجودم برای شهادت پرواز کرد و با خود گفتم خئایا آیا توفیق شهادت نصیبم می شود؟ و آیا من جزء شهدا می گردم؟ آیا با ریخته شدن خون من تمام گناهانم آمرزیده می شود؟

هنوز هم نمی دانم که آیا توفیق شهید بودن را داشته ام یا نه؟ لذا دعایم کنید که خدا شهادتم را بپذیرد و همچنین خلاف هایی را که در حق شما عزیزان کرده ام. شما را به خدای محبوبتان مرا ببخشید و عفو کرده و حلالم نمایید و باز به شما وصیت می کنم که امام عزیز را تنها نگذارید. ما میرویم تا راه حسین(ع) و خط امام زنده بماند لذا شما با یاری امام و انقلاب راه حسین(ع) و خط امام را تداوم بخشید.

از پدرم که تمام وجودم از اوست خداحافظی می کنم. پدر عزیز تو برای من نه یک پدر بلکه یک عزیز و الگو و اسوه بودی. عزیز من تو برای من خیلی زحمت کشیدی و می خواستی تا ثمرم را هم ببینی ولی چه کنیم که خواست و تقدیر الهی چنین بوده که ما زود از هم جدا بشویم.

انشاءالله در عالم ابد در کنار ائمه همدیگر را ملاقات خواهیم کرد. پدر می دانم در طول عمرم پسر خوبی برایت نبودم ولی امیدوارم خداوند شهادتم را بپذیرد تا با لطف خدا شما عزیزان را در آخرت شفاعت نمایم. پدر گرامی از تو می خواهم سعی کنی ناراحت نباشی.

چرا که من به راه پوچی نرفته ام بلکه با خدا معامله کرده ام که در برابر جان بی ارزشم که آن هم از اوست، زندگی ابدی را دریافت نموده ام. و تو باید همچون تمام خانواده شهداء افتخار کنی که پسرت را به خدا تقدیم کرده ای. پدر جان به خاطر یک عمر زحمت و رنج و به خاطر بی حرمتی ها و خلاف هایم در حق تو از تو عاجزانه طلب آمرزش می کنم. پدر جان خداحافظ.

مادر گرامی ام خداحافظ. مادرم قبل از هر چیز می خواهم به تو بگویم که برایم ناراحت نباشی و همچون لیلای امام حسین(ع) صبور و مقاوم باشی. مادر عزیزم علی رفت تا شاید خون سرخش درخت تنومند انقلاب را آبیاری کند. مادر محبوبم علی رفت تا شاید خدا عذرش را بپذیرد و در جوار رحمتش قرار دهد.

مادر جانم علی رفت تا شاید با خون بی قابلش کمکی به مظلومان تحت ستم برای مقابله با ظالمان نماید. مادر مهربانم علی رفت تا شاید با خونش بگوید: امام عزیز هل من ناصرت را لبیک گفتم. مادر عزیز به خدای کعبه همچون مولایم علی(ع) رستگار شدم.

مادر می دانم برای سخت خواهد بود ولی چه کنم که اسلام عزیز، عزیزترین و گرامی ترین چیز هاست تو من را برای اسلام دادی. و شما هم که می مانید باید همچون زینب راه حسین(ع) را ادامه دهید و من راضی نیستم که ناراحت باشید تا دشمنان اسلام خوشحال گردند و مقاومت و صبوری از خصوصیات زینبیان است.

از برادران و خواهران و دوستان عزیزم که قسمت عمده ای از زندگی ام را مدیون هدایت هایشان هستم خداحافظی میکنم. امیدوارم که دعایم کنید و زحمت هایم را ببخشید و راهم را همچنان مصمّم و پر شور ادامه دهید. جعفر جان راهم را حتماً ادامه دهی.

از عزیزان و آشنایانم خصوصاً برادران و خواهران قپچاقیم تقاضا دارم که مرا ببخشند و راه حسین(ع) را بدون رهرو نگذارند و فقط در راه خدا بروند تا رستگار گردند و ارگان های انقلابی همچون بسیج و انجمن اسلامی را هر چه بیشتر تقویت بکنند و نسبت به دینشان بی تفاوت نباشند و تا برپایی حکومت عدل الهی از پا ننشینند و خط امام را تنها خط خود قرار دهند و هیچ انحرافی از این خط پیدا نکنند.

شهید ابوالفضل امینی راد

چرا که راه امام خمینی راه امام حسین(ع) و ائمه اطهار است و همچنین اخوت و برادری را در بینتان محکم تر سازید. همچنان که قرآن مجید می فرماید: انّما المؤمنون اخوة اخوة فاصلحوا بین اخویکم. مؤمنان با هم برادرند، اصلاح و دوستی برقرار کنید و به خاطر مسائل جزیی و مادی اختلاف در بینتان نیندازید و اجازه فعالیت به دشمنان اسلام ندهید.

چرا که الان زمان اتحاد بر علیه مخالفان اسلام است. البته نگذارید حقتان را بخورند. از جوان های عزیز و کسانی که توان دارند تقاضا دارم جبهه ها را پر کنند که برای فتح کربلا باید بیشتر به سوی جبهه ها رفت و از برادران بسیج و انجمن اسلامی می خواهم که دعایم کنند و راهشان را مصمم تر و استوارتر تا رسیدن به اهداف الهی ادامه دهند که این راه همان راه جندالله است که من به عینه دریافتم و اگر جسدم به دستتان افتاد، پدرم در مورد دفن و کفن و مسائل دیگر اختیار تام دارد.

و در پایان از همه تقاضای دعا برای رزمندگان و امام عزیز و من حقیر دارم و بدانید هر چه می خواهم مکالمه را قطع نمایم نمی توانم. ولی چه کنم که کاغذ محدود و وقت محدود تر. خدایا خمینی مان را تا انقلاب مولایمان(عج) حفظ بفرما. خدایا انقلابمان را هر چه زود تر با حضور مهدی(عج) به انقلابش متصل بفرما. خدایا رزمندگان ما را با پیروزی نهایی هر چه سریع تر به خانواده هایشان برگردان. خدایا گناهانم را ببخش و ما را یک لحظه به خودمان وامگذار. خدایا به خانواده شهدا و مجروحین و مفقودین و مصدومین و اسرا و رزمندگان اسلام صبری عظیم و اجری جزیل تر عنایت بفرما.

خدایا ما را از خالصان و مقربانت قرار ده/ والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته/حقیر ابوالفضل امینی راد مورخه چهارم دی 1365

منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات/ شهرستان های استان تهران

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده