مادر شهید «سیدجلال علایی» می گوید: اصلا حال و هوای دیگری داشت انگار که در دنیای ما نبود، بعد از اندکی تامل پاسخم را داد : مادر جان، عاشقم، اما نه عاشق دنیا، نه عاشق هوس، من عاشق مولایم حسینم، عاشق جدم حسینم.
مروری کوتاه بر زندگی شهیدِ غریب؛ سيدجمال علايی

به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛ شهید سیدجمال علایی، یادگار «سیدعباس» و «عصمت» بیست و سوم آذر ماه 1342 در شهرستان ری به دنیا آمد.ایشان تا پایان دوره راهنمایی درس خواند و سپس به عنوان بسیجی و با سمت آرپی جی زن و نیروی واحد اطلاعات - عملیات در جبهه حضور یافت. این شهید گرانقدر در هجدهم اسفند ماه 1362 به اسارت نیروهای عراقی درآمد و در سال 1364 در زندان موصل بر اثر شکنجه به شهادت رسید. پیکرش را سال 1381 پس از مبادله در بهشت زهرای شهرستان تهران به خاک سپردند. او را سیدرسول نیز می نامیدند.

روایتی خواندنی از مادرشهید

با نام خدای عاشقان، عاشق عشق عاشقان، عاشق عاشقا حسین (ع) و با یاد تمام آنانی که در راه معبود قدم نهادند و چون مرغکان عاشق پر پر زدند و به سوب معبود شتافتند.

شب بود. بعد از صرف شام به طبقه بالا رفت، بعد از ساعتی به دنبال او رفتم، در تاریکی شب به دیوار تکیه زده بود، کتابی در دست داشت و آرام آرام می گریست، مدتی به او نگریستم، صدایش زدم، کتاب را کناری گذاشت کنارش نشستم. پرسیدم: چی شده پسرم؟ چرا اشک می ریزی؟ مرد که گریه نمی کند؟ آخر مادر که طاقت اشک فرزندش را ندارد؟

گفت: مادرجان، من عاشقم، عاشق. گفتم: تو، عاشق، چرا، عاشق کی؟

تعجب کرده بودم برایم غیر منتظره بود. اصلا حال و هوای دیگری داشت انگار که در دنیای ما نبود، بعد از اندکی تامل پاسخم را داد: مادر جان، عاشقم، اما نه عاشق دنیا، نه عاشق هوس، من عاشق مولایم حسینم، عاشق جدم حسینم، اما تو سد راه منی، هر بار که به جبهه می روم، تنها سد را (تو) می بینم جلوی راهم گریان قرار می گیری، گویی که دلت راضی نمی شود که من به لقاجدم نایل شوم، تو نمی گذاری.

گفتم: مادر جان انشاء الله که این بار می روی و می جنگی و انشاء الله به زیارت کربلاء هم مشرف می شوی اما همیشه زنده و رزمنده. بعد از لختی به سمت پله ها روان شدم ، صدای زمزمه اش، همان زمزمه همیشگی به گوش می رسید:

یا فاطمه من عقده دل وا نکردم *** گشتم ولی قبر تو پیدا نکردم

برای آخرین بار برگشتم و به او گفتم: مادر برو، نه تو از اکبر مولایت حسین یا قاسم آقایت حسن بالاتری و نه من از مادران آنها. این را گفتم و پایین آمدم.

منبع: برگرفته از اسناد شهید در مخزن اداره کل شهرستانهای استان تهران
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده