سالروز ولادت
من رفتم خداحافظ ، از شما میخواهم که پس از رفتن من راه مرا که همان راه اسلام حقیقی است ادامه بدهید و همچون کوه استوار و پایدار باشید که سرانجام صاحب ما خواهد آمد و انتقام خون شهیدان را خواهد گرفت
مادرم! دوست دارم  من شهید شدم  تو لبخند بزنی
به گزارش نوید شاهد شهرستان استان تهران؛ شهید حمید کاشانی/ بیست و ششم فروردین 1345، در شهرستان ری دیده به جهان گشود. پدرش عزت الله (فوت 1357) خواربار فرش بود و مادرش رخساره نام داشت. تا اول راهنمایی درس خواند. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. سوم آذر 1362، با سمت تک تیرانداز در پنجوین عراق بر اثر اصابت گلوله به سر، شهید شد. پیکر وی مدت ها در منطقه بر جا ماند و سال 1372 پس از تفحص، در بهشت زهرای شهرستان به خاک سپرده شد.

فرازهایی از وصیت نامه شهید حمید کاشانی را در ادامه می خوانید؛

«بسم رب الشهدا ء و الصدیقین»

«وَ الَّذینَ هاجَرُوا فى سَبیلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا اَوْ ماتُوا لَیَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقاً حَسَناً وَ اِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَیْرُ الرّازِقینَ»

و آنانکه در راه رضای خدا از وطن هجرت گزیده و در این راه کشته شدند و یا مرگشان فرا رسید البته خداوند رزق و روزی نیکوئی نصیبشان میگرداند .

خدایا حال که در انجام  مأموریتی الهی هستم ترا بیاری می طلبم و به تو سوگند یاد می کنم که همیشه و تا آخرین نفس در راه مقدس تو و برای یاری تو مستحکم و جان بر کف در راهت فداکاری کنم . الهی یاریم ده که بتوانم  این مهم را آن چنان که شایسته مقام باری تعالی است بجای آورم خدایا تو شاهد باش که من در این راه کور کورانه قدم بر نداشته ام و از روزی که ترا به یگانگی شناختم در قلبم جرقه ای از ایمان محمدی ( ص ) درخشید از همه چیز گذشتم و بتو پیوستم در این لحظه سخنی با خانواده ام :

مادرم حال که فرزندت را بسوی ... فرستادی که حسین سرور شهیدان قدم گذاشت با تو چند کلمه ای حرف دارم: ای مادر عزیزم سلامت باد،درودت باد ، پیامم را به تو می گویم ، ای مادر حلالم کن به تو می گویم ای مادر مبادا ، پس از شهادت من اشک بریزی که دشمن شاد بشود ، از تو میخواهم همچون زینب ( س ) که در سوگ حسین دشمن خدا را زبون کرد ، تو هم آن چنان باشی،و اما خواهران و برادران خوبم هیچ گاه از یاری امام دست بر ندارید پشتیبان روحانیت باشید.

هیچگاه از نماز خویش غفلت نورزید و نمازتان را نه برای بهشت و نه برای ترس از جهنم بلکه برای آن بخوانید که رضای خدا در آن باشد آن وقت می بینید که چقدر لذت دارد،خواهرم حجابتان را حفظ کنید زیرا حجاب تو کوبنده تر از خون سرخ من است دوست دارم که اگر من شهید شدم شما برای من قطره ای اشک نریزید و اما برادران ،من رفتم خداحافظ ، از شما میخواهم که پس از رفتن من راه مرا که همان راه اسلام حقیقی است ادامه بدهید و همچون کوه استوار  و پایدار باشید که سرانجام صاحب ما خواهد آمد و انتقام خون شهیدان را خواهد گرفت ولی در پایان سخنی دیگر برای مادرم.

ای مادر عزیزم تو مرا بزرگ کردی و چه بسا که در به ثمر رساندن من رنجها کشیدی ولی خسته نشدی ای روح فداکار زنده باد ترا که چنین فرزندی به اسلام و قرآن هدیه کردی و بدانید که خداوند بهشت را در زیر پای شما مادران قرار داده است و دوست دارم در موقعی که من شهید شدم لبخند بزنی زیرا که این مرگ نیست بلکه برای شهیدان زندگی دوباره ای است که حیات واقعی ما را تشکیل می دهد و در پایان از همه دوستان و آشنایان خود میخواهم چنانچه از این حقیر به شما کوچکترین بی احترامی یا اذیت و آزاری رسیده مرا ببخشید

«خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار»

منبع: مرکز اسناد اداره کل بنیاد شهید شهرستان های استان تهران
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده