سالروز ولادت وصیت نامه شهید «عباس نورمحمدی» به همراه دستخط شهید منتشر شد
ما می خواهیم تا آخرین قطره خون خودمان بجنگیم تا آزادی کربلا در جبهه خواهم ماند و می خواهم با افتخار به دیدار حضرت امام حسین بروم و بعد از آزادی کربلا پیش به سوی بیت المقدس قدس عزیز
آه چقدر مشتاقم که به امام حسین وجوانان شهیدبپیوندم
به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان  تهران؛ شهید عباس نورمحمدی/ نوزدهم فروردین1347، در شهرستان تهران دیده به جهان گشود. پدرش یعقوبعلی و مادرش سکینه نام داشت. دانش آموز دوم راهنمایی بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. چهارم تیر 1362، در شمال فکه توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. پیکر وی مدت ها در منطقه بر جا ماند و نهم مرداد 1371، پس از تفحص در بهشت زهرای زادگاهش به خاک سپرده شد.

عباس نورمحمدی وصیت نامه خود را در تاریخ  1362/1/14 به شرح ذیل نوشته است:                                              
بسم الله الرحمن الرحیم

به نام الله حرمت پاسدار خون شهیدان و با درود و سلام خدمت حضرت صاحب الزمان و نایب بر حقش حضرت امام خمینی. آه چقدر مشتاقم که هر چی زودتر به این جوانان شهید به پیوندم و امام حسین.

با سلام گرم از راهی دور از فرسخها و کیلومتر ها دورتر از وطن به خانواده ی عزیزم مخصوصا پدر و مادر عزیزم که امیدوارم که حال شما خوب باشد و امام را دعا کنید و دعایی هم برای ما رزمندگان بی ارزش که در مقابل دعاهای شما داریم. پدر و مادر جان در دعاهای توسل وکمیل شرکت کنید که همین دعاهاست که ما را نگه داشته است . همین طور که پیغمبر اکرم می فرماید : «الدعا سلاح المومن» پس دعا را فراموش نکنید.

پدر جان به اعزام ما به خط مقدم نزدیک است و خود را آماده مقابله با صدامیان می کنیم . پدرجان درمقابل سختی ها مانندکوه استوار باش وهمیشه صبر را پیشه کار های خود کن. پدر جان ما می خواهیم تا آخرین قطره خون خودمان بجنگیم تا آزادی کربلا در جبهه خواهم ماند و می خواهم با افتخار به دیدار حضرت امام حسین بروم و بعد از آزادی کربلا پیش به سوی بیت المقدس قدس عزیز.

پدر جان و مادر جان برای من ناراحت نباشید . فوق فوق انسان می میرد و "انا الله وانا الیه راجعون" از اوییم و به سوی او می رویم" پس انسان یک بار می آ ید و یکبار هم می رود. پس چه بهتر که در راه تنها معبود یعنی خداوند تبارک و تعالی بریم. پدر جان و مادر جان امیدوارم این فرزند بی ارزش خود را ببخشید چون من شماها را خیلی اذیت کردم و شما را ناراحت کردم .

پدر جان و مادر جان امکان دارد تا یک ماه دیگر به خانه برنگردم و ناراحت بنده نباشید. عزیز من مادر جان از همسایه ها بخواه که مرا حلال کنند که آنها را اذیت کردم.
آه چقدر مشتاقم که به امام حسین وجوانان شهیدبپیوندم

منبع: مرکز اسناد اداره کل بنیاد شهید شهرستان های استان تهران
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده