وصیتنامه
عشق به لقای حق و ملاقات حسین (ع) شوق پر گشودن سعادت ابدی را در دلم افزایش می دهدلبهای تشنه ام از نام او سیراب می شود و همواره رضای او که رضای خداست می طلبم .
من به ندای امام لبیک می گویم و هر تپش قلبم خمینی را صدا میزند

به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛ شهید احمد مردیان/ چهاردهم آذر 1344، در شهرستان ری به دنیا آمد. پدرش مرادعلی، کارگر بود و مادرش عالم نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. جوشکاری می کرد به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. پنجم فروردین 1365، با سمت فرمانده گروه تخریب در مهران بر اثر انفجار مین و قطع دست و پا، شهید شد. مزار وی در بهشت زهرای شهرستان تهران قرار دارد. برادرش محمدعلی نیز به شهادت رسیده است.

وصیت نامه به یادگار مانده از شهید «احمد مردیان» را در سالروز ولادتش می خوانید؛

بسم الله الرحمن الرحیم

بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و نیرو بخش رزمندگان کفر ستیز نیروهای حق علیه باطل و با سلام و درود بر پیشگاه یگانه منجی عالم بشریت حضرت ولی عصر ارواحنا لفدا و نائب بر حقش امام خمینی که ما را از ظلمت به نور کشانید و از دریای گناه بساحل پاکی رسانید.

و با سلام بر ارواح طیبه پاک شهدای گرانقدر اسلام از بدر تا کنون و با آرزوی طول عمرامام امت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران امام خمینی مد ظله و با امید باز شدن راه کربلای معلای حسینی بدست کفر ستیزان اسلام و با تشکر از رزمندگان اسلام که با خون خود اسلام عزیز را پاسداری و از میهن عزیز اسلامی ایران حمایت می کنند و با طلب صبر برای خانواده های شهدا و مفقودین و اسرا و آزادی اسران دربند رژیم عراق از خداوند تبارک و تعالی دعای شفای عاجل برای مجروحین و جانبازان گرامی .

اینک که کشور اسلامی ما مورد هجوم کفار واقع گشته است برای دفاع از اسلام و حریم جمهوری اسلامی بجبهه آمده ام تا با نثار خونم در راه تو و با هدیه تن عاریه ای را به پیشگاه تو ثابت کنم که مسلمانم و فقط تسلیم فرمان توام . ای خدای غفار به حرمت محمد و آل محمد از تمام گناهان و تقصیراتم بگذر و جهادم را قبول و غوطه ور شدنم در خونم در راه دفاع از اسلام و کشور اسلامی را نصیبم گردان.

و روحم را به شهدای کربلا و شهدای گلگون کفن انقلاب اسلامی ملحق ساز و حال سوگند بخون شهدا هرگز عهدی را که با خدای خود بسته ام اگر در آتش بسوزم و اگر بدست منافقین پودر شوم نخواهم شکست و هرگز از هدف خود که مقدس است دست بر  نمی دارم و این زمین زمانی به ما می گوید چگونه است که روی این زمین خونهای بی گناهان و حق طلبان و آزادیخواهان ریخته شد و تو دفاع نکردی و ای عزیزان بدانید که ما مال خدا هستیم و چنانچه لیاقتش را داشته باشم به پیش او برمی گردم و امانتی بودم نزد شما و حاضر نیستم که در مراسم تشییع جنازه ام کسی بگرید.

زیرا شهادتم را باید جشن بگیرید و این را بدانید که شما مادران ما را در دامان خود پرورش داده و برای اسلام فدا کردید و امیدوارم که تو مادرم چون کوهی استوار باشی و زینب وار با استقامت خود مشت محکمی به دهان منافقین و ضد انقلاب و حامیانش بکوبید . اینک که آخرین لحظات عمر را سپری می کنم شادمانم و دیدار حق را به انتظار نشسته ام در این لحظات گرچه آرزوی دیدار خانواده ، دوستان و خویشان را دارم ، اما از طرف دیگر عشق به لقای حق و ملاقات حسین (ع) شوق پر گشودن سعادت ابدی را در دلم افزایش می دهد .

مرغ باغ ملکوتم نیم ازعالم خاک *** چندروزی قفسی ساخته ام از بدنم

خرم آنروزکه پروازکنم تا بردوست *** به امیدسروکویش پروبالی بزنم

من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم *** آنکه آورد مرا باز برد در وطنم   

و چون اینگونه است من به ندای امام لبیک می گویم و هر تپش قلبم خمینی را صدا میزند و لبهای تشنه ام از نام او سیراب می شود و همواره رضای او که رضای خداست می طلبم .
منبع: مرکز اسناد اداره کل بنیاد شهید شهرستان های استان تهران
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده