سید محسن حسینی
وقتی انقلاب شد شب ها در بسیج کشیش می داد و روزها به مدرسه می رفت و با آجر و سیمان خالی کردن خرج تحصیل را در می آورد.او هیچگاه نماز و روزه اش را رها نکرد ، وقتی به کلاس پنجم رفت پدرش فوت کرد و بار سنگین بی پدری بر دوشش افتاد و با بی پولی مواجه شد...

سید محسن در سال7/9/ 1343 مصادف با 19 رمضان در خانواده ای متوسط و مومن  به دنیا آمد و هرگاه شب 19 رمضان میرسید می گفت شب ضربت خوردن من است و در اصل نام او امیر بود.

او هیچگاه نماز و روزه اش را رها نکرد ، وقتی به کلاس پنجم رفت پدرش فوت کرد و بار سنگین بی پدری بر دوشش افتاد  و با بی پولی مواجه شد.

وقتی انقلاب شد شب ها در بسیج کشیش می داد و روزها به مدرسه می رفت و با آجر و سیمان خالی کردن خرج تحصیل را در می آورد.

در سال 1360 که بسیجی ها می خواستند به جبهه بروند او خواست که به جبهه برود وقتی با مخالفت روبرو شد منزوی شد وخانه را ترک کرد و تا 7 ماه به خانه باز نگشت تا اینکه بار بعدی با رضایت مادر به جبهه رفت .

وی پس از مدتی در عملیات زین العابدین ترکش خورد و در زمان استراحت در فیروزکوه گفت زمان حمله است و من باید حضور داشته باشم، جنازه شهید عزیز در جبهه بعد از محاصره دست دشمن ماند تا شاد باشد.

وی در زمینه ورزشش نیز مهارت داشت و چند بار نیز مدال دریافت نموده بود. شهید سید محسن حسینی تنها سیزده روز مانده به سالروز ولادتش جام شهادت را نوشید و در تاریخ 1361/8/26 در سومار به درجه رفیع شهادت نایل گشت.

روحش شاد ویادش گرامی باد

منبع:برگرفته از اسناد شهدا درمخزن اداره کل شهرستانهای استان تهران

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده