توسط نشر الكترونيكي شاهد:
يکشنبه, ۰۵ مرداد ۱۳۹۳ ساعت ۰۰:۰۰
لوح چند رسانه اي ويژه سردار شهيد فرمانده شهيد لشگر 10 سيدالشهدا (ع) توسط نشر الكترونيكي شاهد و با همكاري بنياد شهيد و امور ايثارگران استان تهران منتشر شد.

نويد شاهد: يكصد و هجدهمين شماره آثار چند رسانه اي نشر الكترونيكي شاهد ويژه سردار شهيد كاظم نجفي رستگار منتشر شد.

انتشار 242 قطعه عكس،188 فقره سند و دست نوشته، 300 دقيقه فيلم و صوت، وصيت نامه، خاطره، مصاحبه، كتابشناسي و ساير آثار فرهنگي اين شهيد والا مقام با قابليت جستجو، چاپ و ساير امكانات چند رسانه اي در اين لوح گرد آوري و عرضه شده است.

علاقه مندان مي توانند براي تهيه اين نرم افزار با شماره تماس:88829523 «مؤسسه فرهنگي شاهد» تماس حاصل نمايند و يا به فروشگاه هاي نشر شاهد مراجعه نمايند.

****


زندگي نامه سردار رشيد اسلام شهيد حاج كاظم نجفي رستگار

فرمانده دلير لشگر 10 سيدالشهداء تاريخ ولادت: 3/1/1339 محل ولادت- شهر ري تاريخ شهادت- 25/12/1363 محل شهادت- مجنون محل دفن: گلزار شهداي بهشت زهرا (س) قطعه 24 رديف 74


حاج كاظم نجفي رستگار در آغازين روزهاي شكوفايي بهار سال 1339 در شهر ري به دنيا آمد و در دامان مادري مهربان و با دسترنج پدري كشاورز تكامل و تربيت يافت. از هفت سالگي، قدم در راه تحصيل علم گذاشت و با وجود سختي هاي زندگي تا كلاس سوم متوسطه با موفقيت به ادامه تحصيل پرداخت. اما پس از آن از ادامه تحصيل بازماند و وارد مبارزات و فعاليتهاي انقلابي شد. او كه دوران نوجواني را با زمزمه هاي نهضت امام خميني (ره) آغاز كرده بود، در روزهاي نخست پيروزي، با شروع غائله كردستان و تحريكات نيروهاي ضد انقلاب، همراه نيروهاي دكتر چمران راهي كردستان شد و آموزش هاي چريكي را در آنجا فرا گرفت. وي كه تربيت يافته مكتب بزرگاني چون شهيد دكتر چمران و حاج احمد متوسليان بود، پس از بازگشت در پادگان توحيد به عضويت رسمي سپاه پاسداران در آمد و بعد از مدتي به فيروز كوه رفته، كلاس هاي آموزش احكام ديني و مسائل نظامي را براي جوانان و نوجوانان برپا كرد. وي را به عنوان فرمانده يكي از گردانهاي تيپ رسول الله (ص) كه فرمانده آن احمد متوسليان بود، انتخاب كردند و بعد از شش ماه فعاليت، مسوليت واحد عمليات را در پادگان توحيد پذيرفت و تا شروع جنگ در اين سمت باقي ماند.





حاج كاظم در اين زمان طي ماموريتي جهت توانمند سازي نيروهاي حزب الله به عنوان فرمانده گردان به جنوب لبنان اعزام شد و مسوليت تعد ادي از عملياتها را بر عهده گرفت. وي در راه آماده سازي شيعيان لبنان از هيچ كوششي فروگذار نكرد. بازگشت او با تشكيل تيپ دوم سپاه تهران مصادف شد كه اين تيپ به نام مبارك « سيدالشهدا (ع)» مزين شد و با جمعي از ياران و دوستانش، فرماندهي عمليات تيپ را عهده دار شد. در مهرماه سال 1361 همسري مومن و پارسا اختيار كرد و چند روز بعد به جبهه رفت. شهيد رستگار كه تمام عمر خود را در جستجوي رستگاري ابدي گذرانده بود، در حين عمليات بدر، روز پنجشنبه 25 اسفند ماه 1363 هنگام اذان ظهر در شرق دجله ( منطقه هور الهويزه) در حال شناسايي منطقه، همراه چند نفر از فرماندهان تيپ سيدالشهدا (ع) به درجه رفيع شهادت نائل آمد و آخرين آرزويش نيز محقق شد.

گويي حاج كاظم فرمانده غريب لشگر سيدالشهدا (ع) به زيارت مولاي كاظمين رفته بود كه پيكر مطهرش بعد از 13 سال همچون سيد و سالار شهيدان، قطعه قطعه به وطن بازگشت.





راز فرماندهي

آقاي رستگار فرمانده لشگر 10 سيدالشهدا(ع) بود و خانواده اش از اين سمت حاجي، هيچ اطلاعي نداشتند. يك روز، برادر او به منطقه آمد تا از او خبري بگيرد. حاج كاظم، قرار بود صحبتي براي نيروها داشته باشد. وقتي از جايگاه اعلام شد:« فرمانده لشگر 10 براي صحبت بيايند»، آقاي رستگار بلند شد و به سمت جايگاه حركت كرد. برادرش از همه جا بي خبر، با دست اشاره ميكرد كه« چرا در ميان جمعيت بلند شدي؟» حتما با خودش گفته بود: « برادرمان بي ملاحظه است و رعايت نظم و انضباط را نمي كند.» حاجي با اشاره جواب داد كه الان مي نشينم. خلاصه صحبت ايشان آغاز شد و تا آخر جلسه، برادرشان متحير مانده بود. حاج كاظم به برادرش سفارش كرد كه جريان فرماندهي او را براي كسي نگويد. اگر چه خانواده اش بالاخره فهميدند.





سخن شهيد

پيام من اين است كه همه سعي كنند زير بار ذلت نروند، اگر مردم جهاد را كنار بگذارند خواه ناخواه به ذلت و خاري كشيده مي شوند. اگر اين جنگ تمام شود باز هم تا ستمگر و ظالم هست، جنگ هم وجود دارد.

جنگ ما زماني تمام مي شود كه ظالمي روي زمين نباشد انشاء الله. امام مهدي (عج) مي آيد و صلح جهاني را برقرار مي كند... « قلب حرم خداوند است، پس در حرم خدا، جز او را ساكن مكن» اگر ما خود را با اين حديث، مطابقت دهيم، بايد بدانيم كه هر كجا كه باشيم پيروز هستيم. اگر يقين داشته باشيم كه قلبمان محضر خداست، مسلما در محضر خدا گناه نمي كنيم و هيچ ترسي در دلمان نمي افتد.


بخشي از وصيت نامه شهيد

ستايش خداي عز و جل را كه مرا از امت محمد (ص) و شيعه علي (ع) قرار داد و سپاس خدايي را كه مرا با آوردن حق، از ظلمت به روشنايي هدايت كرد و از طاغوت نجاتم داد و مرا از كوچكترين خدمت گزاران به اسلام و انقلاب اسلامي قرار داد.

اميدوارم كه خداي متعال، رحمت خود را نصيب بنده گنهكار خود بفرمايد ومرا به آرزوي قلبي خود يعني شهادت في سبيل الله برساند كه (اين را) تنها راه نجات خود ميدانم و آرزوي ديگرم اين است كه اگر خداوند شهادت را نصيب بنده گنهكار خود كرد، دوست دارم با بدني پاره پاره به ديدار الله و ائمه معصومين به خصوص حضرت سيدالشهدا(ع) بروم، من راهم را آگاهانه انتخاب كردم و اگر وقتم را شبانه روز در اختيار اين انقلاب گذاشتم به اين دليل است كه خود را بدهكار انقلاب و اسلام مي دانم و انقلاب اسلامي، بر گردن اين بنده، حق زيادي داشته كه اميدوارم توانسته باشم جزء كوچكي از آن را انجام داده باشم و مورد رضايت خداوند بوده باشم.

والسلام عليكم و رحمت ا...

كاظم نجفي رستگار

ساعت 1 شب مورخ 62/2/3
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده