سه‌شنبه, ۰۲ مهر ۱۳۸۷ ساعت ۰۹:۲۳

حاصل ازدواج «بهاءالدين اسدي شريف» با دخترعمويش «شيفته» دو فرزند پسر است كه دكتر حامد اسدي شيف فرزند بزرگ آنها در تاريخ 17/7/52 متولد شد وليكن به دليل اشتياق پدر و مادر به تحصيل زودهنگام فرزندشان شناسنامه او را به تاريخ 26/6/52 صادر كردند. بهاءالدين و شيفته اصالتاً اهل اردبيل بودند و ليكن به دليل شغل بهاءالدين در لشكر 92 كرمانشاه در كرمانشاه زندگي مي كردند و دو فرزند آنها نيز دركرمانشاه متولد شدند.
پس از پيروزي انقلاب بهاءالدين به لشكر 16 قزوين منتقل و در تيپ «سراب» مشغول به خدمت شد و محل سكونت خود را به اردبيل انتقال داد.
بهار سال 1359 در حالي كه حامد كمتر از 7 سال داشت، به منظور مبارزه با عوامل ضد انقلاب گروه هاي تجزيه طلب كردستان همراه ديگر همرزمانش به كردستان اعزام شد و پس از مبارزه اي بي امان با عوامل كوردل گروهك «كومله» در اوايل خرداد سال 1359 به دست اين مزدوران خيانت پيشه در شهرستان بانه به شهادت مي رسد.
شهادت در ضربه اي روحي سنگين به مادر وارد كرد و تربيت وسرپرستي فرزندان شهيد را دايي ها به عهده گرفتند. در ذهن حامد از پدر جز خاطراتي و هاله اي از نور و محبت باقي نمانده بود و درك شهادت پدر براي او غيرقابل باور بود، از اين شهادت پدر را از او مخفي نگه داشتند وحتي گاه گاهي از طرف پدر براي او اسباب بازي مي خريدند تا اينكه در 12 سالگي از طريق همكلاسي هايش به شهادت پدر پي برد.
ـ ... با همكلاسي هايم در حال دعواي بچگانه، پدرم را به رخم مي كشيدم و آنها را تهديد مي كردم كه يكي از آنها به من گفت پدرت شهيد شده و من كه نمي توانستم باور كنم، او مرا به گلزار شهدا و سر قبر پدرم برد.
حامد كه كودكي باهوش بود با كمك مادر مهربان و دايي هاي عزيزش در تحصيل به عنوان دانش آموز درس خوان و نمونه درتمامي مقاطع تحصيلي با نمراتي بالا و رتبه ي ممتاز قبول مي شود.
ـ از بس جايزه و دوچرخه گرفته بودم كه براي انبارش مشكل داشتيم و حتي چند تايي از آن را فروختيم و تلويزيون رنگي خريديم.
مقطع متوسطه را با نمره ي بالا و رتبه ي ممتاز سپري نمود و همان سال در كنكور سراسري رتبه ي 270 را كسب كرد كه بسيار برايش سخت بود.
ـ دنيا به رويم تيره و تار شد از خواب و خوراك افتادم، احساس شكست مي كردم. وليكن با كمك مادر مهربانش به حال عادي مي آيد و تصميم مي گيرد كه با جديت بيشتري مطالعه كند و سال بعد با رتبه اي خوب در رشته ي علوم پزشكي دانشگاه تبريز پذيرفته مي شود. پس از هفت سال با رتبه ي ممتاز از دانشگاه فارغ التحصيل و همان سال در رشته دستياري ارتوپدي شركت و با رتبه ي چهارم در دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي تهران برگزيده مي شود.
در سال دوم دستياري با دختري با وقار و مومن كه در رشته كارداني اتاق عمل تحصيل مي كرد ازدواج مي كند كه ثمره ي اين پيوند يك دختر با نام «نيايش» است. در همين ايام با توجه به هوش و ذكاوت و تحقيقات گسترده اش دو مقاله با عنوان درمان شكستگي هاي باز ساق پا با اكسترنان فيكستاتور و درمان شكستگي ديستال به روش پي سي پي را عرضه مي كند. در سال 1384 فارغ التحصيل مي شود و شهر اردبيل زادگاه پدري را براي خدمت انتخاب مي كند.
او طي سه سال گذشته چندين عمل بسيار نادر ارتوپدي انجام داده است كه در سطح استان و كشور بازتاب رسانه اي فراوان داشته است.
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده